دانلود آهنگ جدید و قدیمی معروف از خوانندگان محبوب با لینک پر سرعت مستقیم و رایگان همراه با متن ترانه کامل
آثار از وبسایت رمان استور به همراه پخش آنلاین
دانلود رمان دلبر بلاگردان به قلم آیلار مومنی با لینک مستقیم
دانلود رمان دلبر بلاگردان نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، جنایی، غمگین
نویسنده رمان: آیلار مومنی
تعداد صفحات: 1428
خلاصه رمان: رزا که در مرکز نگهداری کودکان سندرومی کار میکند، طی اتفاقاتی وارد کاخ مخوف خانواده حکمت می شود. همتا دوست رزا با دانیال، پسر خانواده حکمت نامزد میکند، اما شب عروسی در زیر زمین گیر میکند و زیرزمین منفجر میشود. این انفجار آغازگر روزهای تنهایی رزای قصه است و آن بمبی بود که در عمق قلب رزا منفجر شد. همین بود که عشق را شروع کرد. اما پایان آن در دست کسی جز رزا نیست.
دانلود رمان دفتر خاطرات نازگل به قلم نیلوفر قائمی فر با لینک مستقیم
دانلود رمان دفتر خاطرات نازگل نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: نیلوفر قائمی فر
تعداد صفحات: 446
خلاصه رمان: نازگل دختری جوان که همیشه در سر کلی رویا و خیال پردازی های رمانتیک دارد و همیشه دنبال نیمهی گمشدهاش میگردد. ولی با یک اتفاق درگیر یک سردرگمی میشود و برای نجات آیندهاش اقدامی میکند که تمام ورق های زندگیش برمیگردد.
دانلود رمان فرانکنشتاین به قلم مری شلی با لینک مستقیم
دانلود رمان فرانکنشتاین نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: تخیلی
نویسنده رمان: مری شلی
تعداد صفحات: 331
خلاصه رمان: فرانکنشتاین دانشمند جوان و جاه طلبی است که با استفاده از کنار هم قرار دادن تکه های بدن مردگان و اعمال نیروی الکتریکی جانوری زنده به شکل یک انسان و با ابعادی اندکی بزرگتر از یک انسان معمولی میسازد.موجودی با صورتی مخوف و ترسناک که بر همه جای بدنش رد بخیه های ناشی از دوختن به چشم میخورد. این موجود تا بدان حد وحشتناک است که همگان، حتی خلقش از دست شرارت های او فرار میکنند. هیولایی که که خالقش نیز نمیتواند آن را کنترل کند و خود مقهور آن میشود.
دانلود رمان برج زهرمار و دختر شیطون بلا به قلم کیانا بهمن زاد با لینک مستقیم
دانلود رمان برج زهرمار و دختر شیطون بلا نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، طنز
نویسنده رمان: کیانا بهمن زاد
تعداد صفحات: 332
خلاصه رمان: همیشه با خودم فکر میکنم چرا یه شب گردن این پسره بیشعورو محکم با این دستام نمیگیرم تا خفش کنم از شرش خلاص بشم ولی هربار که فکر میکنم کنارش چه قدر کیف میکنم از تصمیمم پشیمون میشم یک هو از روی هوا جستی میزنم یه جرقه بزرگ توی سرم زده شده بود…
وایسا ببینم چرا که نه؟یه طوری این کارو میکنم که نمیره فقط زجر بکشه یا اصلا میتونم بدتر مثلا…. خنده مرموزانه ای کردمو با تخسی گفتم:آقا آرسام بچرخ تا بچرخیم لاستیک ماشین خوشگل منو پنچر میکنی؟دارم برات با هیجان پتوی رو پتو کنار زدم و برای عملی کردن نقشم راهی شدم و… غرورم… لعنتی ترین ویژگی دوست داشتن من است…