دانلود رمان فردین به قلم مژگان قاسمی و ماهی رضایی با لینک مستقیم
رمان فردین نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: مژگان قاسمی و ماهی رضایی
تعداد صفحات: 182
خلاصه رمان: من و تو….من در دنیای شاهانه ی خودم…و تو در عالمه دودیه خودت….هر دو دنیای متفاوتی داریم…اما من ناگاه…. با دیدار چشمانت دل به تو باختم…چشمانی به رنگ خاکستر…که شعله عشق را در وجودم دمید…اما ناگاه…..ادمی از جنس سنگ….سعی در جدایی ما دارد…تو محافظم باش….من چون شیشه ضعیفم… کمکم کن تا در این عاشقی همراهت باشم…
قسمتی از متن رمان فردین
ولی من اینطور فکر نمیکنم……اصلا ولش منو باش خواستم به کی کمک کنم…..بعدم گاز ماشینو گرفت و با شتاب از کنارم عبور کرد لبخندی نشست رو لبم اخ که چقد کیف میده لجشو در بیارم ولی من یه چیزو نفهمیدم چرا این راه به راه به من میگه آقای داش….. زیر لب زمزمه کردم اقای داش لبخندم پر رنگ شد…. دختره پاک خله…. در و باز کردم و رفتم تو همیشه با دیدن حیاط روح میدمید تو جونم و لبخند ناخودآگاه رو لبم نشست.
این خونه این، حیاط این زندگی با وجود تموم خاطره های خوب و بد برام لبریز از خوشی بود انقدر که با وجود تموم غصه ها و شاید ناخوشی ها وقتی میرسیدم اینجا دلم گرم میشد. مامان و فرید رو تخت نشسته بودن رفتم سمتشون :سلام …دختر افتادم. سر مامان و بوسیدم و موهای فرید و بهم ریختم. به عادت همیشگیم رفتم لبه ی حوض و دست و صورتمو آب زدم و سر خوش کنار مامان و فرید نشستم خوبی داش؟
زدم رو شونش ممنون گل پسر…رو به مامان گفتم راستی باز این دختره…دستی به صورتم کشیده گفتم اسمش چی بود؟ همون که زد به فرید… مامان گل از گلش شکفت نمیدونم چی تو این دختر دیده که انقدر….مانيا؟؟ سر تکون دادم نمیدونم اره فکر کنم…مشتاق پرسید: خب؟ باز گفتم الان مامان فکر و خیال الکی میکنه سعی کردم با آخرین حد بی خیالی بگم هیچی بابا گیر داده بود منو برسونه…..مامان دستاشو تو هم گره کرده گفت…
ممکن است این رمان در حال ویراستاری باشد یا به دستور مراجع قضایی یا درخواست نویسنده حذف شده باشد.
