دانلود رمان طهران 55 به قلم مینا شوکتی با لینک مستقیم

دانلود رمان طهران 55 نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: عاشقانه، معمایی، اجتماعی 
نویسنده رمان: مینا شوکتی 
تعداد صفحات: 2803

خلاصه رمان: در مورد نوا دختری جسور و عکاسه که توی گذشته شکست بدی خورده، اما همچنان به زندگیش ادامه داده و حالا قوی شده، نوا برای نمایشگاهه عکاسیش میخواد از زن های قوی جامعه که برخلاف عرف مکانیک شدن عکس بگیره، توی این بین با امیریل احمری و خانواده ی احمری آشنا میشه که هنوز هم روش های سنتی توی همه چیز دارن و پدر بزرگش،خلیل، رازی پیش جهانگیر احمری داره که نوا رو کنجکاو کرده…

قسمتی از متن رمان طهران 55 

رضا که دنبال کلمه ای مناسب می گشت یک آن چشمش به او افتاد و نوا حس کرد پسرک نفس راحتی کشید با دیدنش . او را نشان داد و سریع گفت : آها آقا اینه ها خودشون اومدن . بفرما عکاس خانم . اینم آقا احمری گل ما . نوا لبخندی به روی او زد . با چرخاندن سر ، بالاخره چشمش به جمال آقای احمری مذکور روشن شد و این بار او بود که با تعجب به فرد رو به رویش خیره شد ! واقعا جایش بود که به پسرک بگوید آقا احمری آقا احمری که می گفتی ایشان بود ؟

و یک اخم غلیظ هم بچسباند انتهای جمله اش.کوه تصوراتش با دیدن او آوار شد و روی سرش ریخت . حتی یادش رفت که باید سلام کند . با چیزهایی که شنیده بود و با جوی که از آن گاراژ سراغ ست توقع دیدن یک مرد سن و سال دار و جا افتاده با سیبیل های کلفت و موهای فرفری را داشت اما پسر رو به رویش با آن قد بلند ، موهای پر و لباس کاری که خوب روی تنش نشسته بود هیچ شباهتی نداشت به چیزهایی که تصور می کرد !

با دیدن نگاه پسر که با اخم رویش نشسته بود و طلبکار طور خیره اش بود به خودش آمد . سر تکان داد : علیک سلام . یک قدم رو به جلو برداشت : سلام آقای احمری روزتون بخير ست ؛ چه بی ادب | حدس از چانه بالا داد . از ذهنش گذشت ؛ چه بی ادب ! حدس زد جناب احمری از آن آدمهایی باشد که روی خوش به غریبه ها نشان نمی دهند . همان هم بود انگار چون چشم غره ای به رضا رفت و بعد او را مخاطب قرار داد : بفرمایید ؟ رضا گفت مثل این که با من کار دارید .

رمان طهران 55

نویسنده : مینا شوکتی

ژانر : عاشقانه، معمایی، اجتماعی

ملیت : ایرانی

ویراستار : رمان استور

تعداد صفحه : 2803