دانلود رمان عروس سیزده ساله به قلم مهتاب بانو با لینک مستقیم

رمان عروس سیزده ساله نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان:  عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان:  مهتاب بانو
تعداد صفحات:  353

خلاصه رمان:  قلم را در دست می گیرم و می نویسم از تقدیری که دخترک را در اوج کودکی و شادی به قعر مشکلات زندگی پرتاب کرد . او را چه ناعادلانه از دنیای شاد کودکی بیرون کشید و بی تجربه و گنگ رهایش کرد در دنیای آدم بزرگ ها … و او عاشق شد …

قسمتی از متن رمان عروس سیزده ساله

ولی به روز وقتی زن عمو نسرين سر زده به خونه ی ما اومد و با تحقیر حرفایی زد که هنوزم یا یادآوریشون قلبم می لرزه به خودم قول دادم دیگه اسم امیرحسینم نیارم زن عمو نسرین با پشت چشم نازک کردن و کلی ادا و اطوار از مادر و پدرم خواست به فکر چنین وصلتی نباشن !! از نظر اون من در شان پسر تحصیل کرده و یکی یک دونه ی اون نبودم !! وقتی بعد از کلی حرف و حدیث از مادر و پدرم خواست که من رو کنترل کنن که دیگه امیرحسین رو هوایی نکنم…

پشت در گوش ایستاده بودم و از حرفاش خونم حسابی به جوش اومده بود با بغض بدی که به گلوم نشست سر به زیر چشم کوچیکی گفتم قلبم از حرفه بدجوری شکست و از و از اون روز امیرحسین برام فقط پسرعمو بود وبس … با اینکه کوچک بودم رگ غیرتم یاد کرد و قسم خوردم که دیگر هرگز به ازدواج با امیرحسین فکر نکنم وقتی از اتاق بیرون اومد و من رو دید بازوم رو توی دستش گرفت و با ابروهای گره شده گفت : رویسا به پدر و مادرت گفتم به تو ام میگم لقمه اندازه ی دهنت بردار امیرحسین رو برای همیشه فراموش کن

شنیدی چی گفتم ؟؟ ! ما توی اوضاع مالی بدی بودیم پدرم حتی پول خرید بذر رو هم نداشت تا بتوانه کشت کنه تموم پولش رو بایت خرید چند گاو داد و یک شب اون گاوها به دلیل یک بیماری نادر هر سه باهم حروم شدن پدرم از عمو حیدر پول قرضی خواست و اون با این که پول داشت حاضر نشد به ما پول قرض بده هرچه پدرم التماس کرد زیر بار نرفت و به دروغ میگفت یک شاهی در بساط ندارم پدرم هم از اون خواست که لااقل زمینی که از پدرشون به اونها رسیده و تا به اون روز دست عمو حیدر بود رو بفروشن و حق الرث پدرم را بهش بدن ولی باز هم عمو حیدر زیر بار نرفت

رمان عروس سیزده ساله

نویسنده : مهتاب بانو

ژانر : عاشقانه، اجتماعی

ملیت : ایرانی

ویراستار : رمان استور

تعداد صفحه : 353