ورود به کانال تلگرام عضویت
تمامی فعالیت های رمان استور جهت نشر آثار فرهنگی مجاز، زیر نظر ساماندهی اداره ارشاد اسلامی کشور و مطابق با قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد

دانلود رمان میان لاشه ایستگاه متروکه به قلم رهایش با لینک مستقیم

رمان میان لاشه ایستگاه متروکه نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا 

موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی

نویسنده رمان: رهایش

تعداد صفحات: 1668

دانلود رمان میان لاشه ایستگاه متروکه

خلاصه رمان: مهندسی که در یک روستای کوهستانی ناشناس و در سکوت زندگی میکنه از خانواده ش جدا شده و به خاطر اختلافاتی که داشته و مرگ همسرش این زندکی رو ترجیح میده اما با امدن دوست صمیمی و برادر خانومش آرامشش به هم میریزه .با ورود خانم دکتری برای کار در خانه بهداشت روستا، میان این دو اتفاقات و حس هایی به وجود میاد …..

قسمتی از متن رمان میان لاشه ایستگاه متروکه

کف دست روی زمین گذاشت و برخاست . درد سر رفته بود اما پس هر بیداری ، پس آمدن هر صبح دردسرهای زیادی در کمین بود . با وجود فؤاد ، با وجود قابل ، با وجود اقبال روزی بی دردسر بنا نبود بگذرد . به اتاق کناری سرک کشید . فؤاد بود و لابد خواب بود . تا خرخره زیر لحاف بود و غرق خواب . ” اشتباه کردم اما اگه برگردیم عقب ، بازم همون کارو می کنم ! همون کار ! تو هم بودی همون کارو می کردی ! همون کار ! ” کف دست به زبری ریش چند روزه کشید و به سمت آینه ی اتاق چرخید . باید حمام و اصلاح می کرد . باید لباس های چرک را می شست و دستی به خانه می کشید . باید کم کم به زندگی برمی و گشت .

اگر بنا بود بماند ، باید یک طوری با هر چه اتفاق افتاده بود کنار آمد . باید بقچه ی گذشته را می بست و دوباره کنج کمد می گذاشت و از نو شروع می کرد . به سمت کمد رفت ، در را که باز کرد ، سر رسید سبز اولین چیزی بود که به چشمش آمد . دست پیش برد و بازش کرد . برگه های پاره ی مچاله را کسی صاف کرده و لای سررسید گذاشته بود . نگاه به صفحه ی چروکیده ی رویی انداخت : ” تمام شب صدای هوهوی باد تو گوشم پیچید . صدای تکون خوردن برگهای تک درخت پشت ساختمون . صدای کوکوی پرنده ای که نمی دونم اسمش چیه و باید از آقابابا بپرسم . با فاصله و کش دار و از ته حلق هر ” کو ” رو ادا می کنه ، صداش انگار تو دل کوه می پیچه .

صداشو دوست دارم . این جا رو دوست دارم . دارم عادت می کنم . به همه چیزش ، به سختی هاش ، به تنهایی -هاش ، به قشنگی هاش . بده دارم به قشنگی هاش عادت می کنم . بده آدم به قشنگی ها عادت کنه . بده … ” 1 بخش ابتدایی سطر بعدی نبود و جمله از نیمه شروع می شد . نگاه بالا برد و تاریخ برگه را چک کرد.سر رسید را ورق زد و یک روز پیش از آن روز را پیدا کرد . قسمت پاره شده ی برگه به سررسید وصل بود . برگه را کنار تکه ی پاره شده اش گذاشت و جمله را کامل کرد : ” آدم به قشنگی ها دلبسته بشه .

رمان میان لاشه ایستگاه متروکه
نویسنده : رهایش
ژانر : عاشقانه ، اجتماعی
ملیت : ایرانی
ویراستار : رمان استور
تعداد صفحه : 1668

دانلود رایگان رمان میان لاشه ایستگاه متروکه اثر رهایش

دانلود رمان میان لاشه ایستگاه متروکه 4.6 مگابایت فرمت PDF
برای دانلود این رمان باید عضو سایت رمان استور باشید

پس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد

عضویت در سایت ورود به سایت

برای ارسال نظر باید وارد شویدlogged in