دانلود رمان ارباب تاریک عمارت از فاطمه.ف با لینک مستقیم
رمان ارباب تاریک عمارت نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، درام، مافیایی
نویسنده رمان: فاطمه.ف
تعداد صفحات: 177
خلاصه رمان: داستان هوژین آغاز میشود؛ دختری از دیار کردستان که پس از فقدان دردناک و مرموز پدر و مادرش، ناچار به ترک زادگاهش شده و با مادربزرگش در تهران ساکن میگردد. نقطهی عطف جدید زندگی او زمانی است که برای کار، وارد ساختمانی مجلل و پر ابهت میشود …
قسمتی از متن رمان ارباب تاریک عمارت
با دیدن آرمان که کنار هوژین وایساده بود نفسم توی سینم حبس شد هر کی ندونه من میدونم که آرمان چه آدم نخالهایه حالا به خودش اجازه داده و نزدیک هوژینه من شده! به سرعت به سمتشون رفتم و دستمو دور کمر هوژین انداختم و به سمت خودم کشیدمش که با تعجب هردوشون روبرو شدم. اگه آرمان الان مهمون عمارتم نبود فکشو خورد میکردم. نگاه ترسناکی بهش انداختم و به هوژین پیشنهاد دادم که بریم پیش مهمونا اونم که قیافه ترسناک منو دید نتونست مخالفت کنه، ولی از آرمان که دور شدیم شروع کرد به غر زدن منم که از دستش به ستوه اومده بودم شروع کردم الکی بهش گیر دادم: این چه وضع آرایشه. و با پرویی جوابمو داد و در آخر هم گفت: مگه منو تا پارتنریم که بهم گیر میدی؟ این نیم وجبی رو ببین
چه برا من زبون باز کرده معلومه که تو همه چیز منی احمق جون و با اعتماد بنفس از زیبایی خودش تعریف کرد. با اینکه میدونم هوژین واقعا زیباست ولی دوست ندارم پرو بشه و برای اینکه اذیتش کنم گفتم: تو و زیبایی؟ خیلی هم زیبا نیستی. که با صدای آرش به خودمون اومدیم. +ولی از نظر من هوژین زیباست! چییی تو گوه میخوری اصلا نظر میدی کی اصلا نظر تو رو خواست. ولی با حرکت بعدیش کاملا هنگ کردم. دست هوژین رو توی دستش گرفت وای خدایا بهم صبر بده اینا میخوان منو دیوونه کنن. هوژین که نمیدونست باید چیکار کنه گفت: من برم به بقیه کمک کنم و سریع اونجا رو ترک کرد. -من یادم نمیاد این اجازه رو بهت دادم باشم که به خدمتکار من دست بزنی؟! +منم یادم نمیاد که از قبل اصلا این مدل قانونی رو گذاشته باشی؟
-از الان به بعد این قانون رو میزارم. +لابد قانونت هم فقط مربوط به هوژینه! -احتمالش زیاده مگه مشکلی داری حالا؟ +نه مشکلی نیست نهایت به هوژین از حسم میگم و بعد از موافقتش باهم ازدواج میکنيم! حیف که امشب توی عمارت مهمونی ترتیب داده بودم وگرنه میدونستم چطوری جوابشو بدم، برای همین بی اهمیت بهش گفتم: هر موقع قبول کرد اونموقع بیا برای من رجز بخون و از کنارش با تندی و عصبانیت رد شدم. صدای آهنگ خیلی زیاد شده بود و عمارت با نور پردازی که شده بود نسبتا تاریک بود. دختر پسرا همه وسط بودن نمیدونم چرا هوژین رو پیدا نمیکردم. به سمت آشپزخونه رفتم که بالاخره دیدمش انگار یه بطری دستش بود که نمیتونستم واضح ببینم، یکدفعه یه مقدار ازش سر کشید و بعد از فهمیدن طعمش …
دانلود رایگان رمان ارباب تاریک عمارت اثر فاطمه.ف
دانلود رمان ارباب تاریک عمارت 2.39 مگابایت فرمت PDFپس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد
عضویت در سایت ورود به سایت
