ورود به کانال تلگرام عضویت
تمامی فعالیت های رمان استور جهت نشر آثار فرهنگی مجاز، زیر نظر ساماندهی اداره ارشاد اسلامی کشور و مطابق با قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد

دانلود رمان از تو تا ماه از سحر الف با لینک مستقیم

رمان از تو تا ماه نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: عاشقانه

نویسنده رمان: سحر الف

تعداد صفحات: 552

خلاصه رمان: سال‌هاست مسیح در تبعید خودخواسته به سر می‌برد، اما اکنون بازگشته است تا کینه کهنه خود را با پدر ترانه تسویه کند. نقشه‌های او با ظهور ناگهانی ترانه، دختری که هرگز نباید به او دل می‌بست، پیچیده می‌شود. کشمکش میان عشق و انتقام آغاز می‌گردد. مسیح، مردی ده سال بزرگ‌تر با چشمانی اسرارآمیز و روحی زخم‌دیده، در دوراهی احساس و وظیفه گرفتار آمده است. آن دو ناخواسته مرزهای خطرناکی را درمی‌نوردند؛ جایی که عشق، خشم و حقیقت به هم گره می‌خورند و ماجرا از انتها آغاز می‌شود …

قسمتی از متن رمان از تو تا ماه

بی‌خیال ازم نگاه گرفت که همون لحظه صدای دامون که به تراس نزدیک می‌شد و اسمی رو صدا می‌زد شنیدم! دستم رو روی دهنم گذاشتم و ترسیده از اینکه منو با یه مرد غریبه‌ای که از قضا بسی هم خوشتیپ بود ببینه مثل یه شکوفه که سوز سرما خورده وا رفته دستمو رو دهنم گذاشتم و با قلبی که ترسیده می‌کوبید چشمامو توی چشماش دوختم. -مییی…شه .. یه کاری کنی؟؟ اما اون بیخیال سیگارش رو روی زمین انداخت و با پا لهش کرد و بیخیال و بی‌توجه به منی که ترسیده بهش زل زده بودم نگاهش رو به گربه داد و به من گفت: مشکل خودته! کمی جا خوردم اما کم نیاوردم و چموشانه مثل همون گربه بی چشم و رو که بی‌توجه به لطفی که بهش کرده بودم منو چنگ انداخته بود لب زدم: یا همین الان یه کار می‌کنی یا چشمامو می‌بندم

و با تمام توان جیغ می‌زنم! اولش با بهت نگاهم کرد اما بعد انگار فهمید شوخی ندارم که به سمت در تراس خیز برداشت و در تراس رو قفل کرد و دوباره سر جاش برگشت، دامون خودشو به تراس رسوند و از پشت شیشه صدا می‌زد. – می‌دونم اونجایی، بیا بیرون هیرا، مصطفی گفت رفتی تو تراس، همه رو عنتر و منتر خودت نکن! با چرخش دستگیره تراس ضربان قلبم غیر طبیعی شد اما تو یه لحظه مچ دستم اسیر دستای این مردی که حالا فهمیده بودم اسمش هیرا هست و ممکنه دوست دامون باشه شد و منو کشوند توی قسمت پشت ستون، جا نبود و هر دو در تماس با همدیگه بودیم… در عینی که سوزش دستم بیشتر شده بود توی فکر این بودم که کمی هیزی که به جایی بر نمی‌خوره؟ درحالی که دامون مدام دستگیره در رو

تکون می‌داد و برای این مرد حسابی خوشتیپ خط و نشون می‌کشید، نگاهم از لب‌هاش آروم و با دقت جوری که انگار می‌خواستم همینجا کلکش رو بکنم تا روی چشماش که پی دامون بود ادامه دادم! حتی اگه اسمش تجاوز به حریم خصوصی مردی که بهم کمک کرد از دست دامون خلاص شده باشم، باشه! در حال کنکاش صورتش بودم که دامون خط و نشون رکیکی براش کشید که مصادف شد با دستش که رو بدنم گذاشت و بیشتر به آخر تراس و پشت ستون هولم داد، نگاهم رو از چشم‌هاش گرفتم و خیره به دستش شدم و در جا خشکم زد! آب دهنم رو قورت دادم و به اونی که خیلی ریلکس بود نگاه کردم! یعنی خودش متوجه نبود که چه به روز من بی جنبه آورده؟ من خیره به چشمای اون و اون خیره به دامونی که بالاخره پا پس کشید و با دادن یه فحش آبدار راهش رو کشید و رفت!

رمان از تو تا ماه
نویسنده : سحر الف
ژانر : عاشقانه
ملیت : ایرانی
ویراستار : رمان استور
تعداد صفحه : 552

دانلود رایگان رمان از تو تا ماه اثر سحر الف

دانلود رمان از تو تا ماه 10.98 مگابایت فرمت PDF
برای دانلود این رمان باید عضو سایت رمان استور باشید

پس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد

عضویت در سایت ورود به سایت

نظرات بسته شده اند