دانلود رمان لرد تاریکی از حدیث افشار مهر با لینک مستقیم
رمان لرد تاریکی نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: تخیلی، عاشقانه، معمایی
نویسنده رمان: حدیث افشار مهر
تعداد صفحات: 615
خلاصه رمان: در پنهانترین گوشهی جنگلِ این شهر، قبرستونی قدیمی پنهان شده که کسی از رازش باخبر نیست. این قبرستان برای سالها، بیامان دوشیزگان بسیاری را به کام مرگ کشانده. ماجرای ما، حکایت دختری جوان و بیپناه است که در جهان رؤیاهایش گم میشود و این رؤیاها، او را به دامان همان گورستان میکشاند تا دفتر خاطراتش را پر کند. او ناخواسته بر مقبرهای تکیه میزند که زندان حاکمی بیرحم از سرزمین دراگونیا است. حال، تنها ناجی ممکن برای گشودن درب زندان آن پادشاه سنگشدہ، «لارا»، شخصیت محوری داستان «لرد تاریکی» است …
قسمتی از متن رمان لرد تاریکی
روی دیوار های غار تصویر چند انسان یا حداقل چیزی شبیه به انسان با بالهای بزرگ کشیده بودن. ذهن تخیلیم به کار افتاد و ایدهی چیزی شبیه به نیمه انسان و نیمه خفاش خلق کرد. -حتی بعدها توی افسانههای ترسناک محلهای از همچین موجوداتی نام بردن. چطوری ممکنه وقتی که قارهها از هم فاصله داشتن و سفر به این قاره و اون قاره خیلی سخت بود اما در یک بازهی زمانی مشخص شده تقریبا اکثر قارهها این داستان ترسناک رو برای بچههاشون تعریف میکردن؟ -لولو خورخورهی بچه خوار؟ استاد سرش را تکان داد و گفت: میشه گفت یه همچین چیزی. قدیمها هنگام مغرب و شب در گوش بچههاشون زمزمه میکردن که بعد از تاریک شدن جنگل و روستاها هیولاهایی بیرون هستن که به راحتی میتونن انسانها رو بدزدن،
مثل عقاب که قادره بچههای ریزه میزه رو برداره و شکارشون کنه. اون زمان هم به همین شکل از موجودی ناشناخته استفاده میکردن و بقیه رو میترسوندن که قبل از تاریک شدن هوا به خونه برگردن. دستم را بالا آوردم و گفتم: استاد این هیولایی که همه ازش میترسیدن چه شکلی بود؟ یعنی چه خطری داشت؟ -همونطور که گفتم به خاطر ظاهر ترسناک و نادری که داشتن مردم خیلی از این موجود ترسیدن یا شاید باید بگم موجودات! و این که نزدیک به یکی دو قرن پیش وقتی که چند بچه از اهالی یک روستا ناپدید شدن کشاورزا جمع شدن با داس و وسایل تیزشون که این موجود رو شکار کنن اما بدتر باعث عصبانی شدن اون هیولا شدن و نسل مردم روستا رو تبدیل به علفزار و خاکستر کرد. ابروهایم از تعجب بالا پرید و
دستم آهسته پایین آمد. دبیر با ساق دستش عرق روی پیشانی را پاک کرد و گفت: اگه سوالی نمیمونه، وقتشه که بریم به اردویی هیجان انگیزی که براتون در نظر گرفتیم. از روی صندلی بلند شدم کولهام را روی دوشم انداختم و یکی یکی پشت سر باقی دانش آموزها به سمت خروجی مدرسه حرکت کردیم. اتوبوس زرد جلوی در ورودی منتظر ما بود و با یک دکمه در را باز کرد. طبق معمول همیشه روی آخرین صندلی تک و تنها نشستم و از پنجره بیرون را تماشا کردم. سر و صدای بچهها خیلی زیاد بود پس هندزفری را توی گوشم فرو کردم و با واکمن آهنگهای تیلور سویفت و النا دل ری را پخش کردم. قبل از این که چرخهای اتوبوس حرکت کنند ناظم مدرسه خانم واندی با سرعت و نفس زنان به سمت اتوبوس دوید و دستش را دیوانه وار در هوا تکان داد …
دانلود رایگان رمان لرد تاریکی اثر حدیث افشار مهر
دانلود رمان لرد تاریکی 3.27 مگابایت فرمت PDFپس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد
عضویت در سایت ورود به سایتآهنگ های پیشنهادی برای شما
نظرات بسته شده اند
