دانلود رمان چیزهای تاریک از آنجلا آگنلو با لینک مستقیم
رمان چیزهای تاریک نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: دارک، جنایی، مافیایی، بزرگسال، عاشقانه
نویسنده رمان: آنجلا آگنلو
تعداد صفحات: 596
خلاصه رمان: انتقام، او را بلعید. خیانت، رهایش نکرد. ربل ویشر در جهانی رشد کرد که مرز میان عدالت و جنایت از بین رفته بود. دهان تاریکی، خانهاش شد؛ نامش در میان دیوارهای زندان پوسید. و اکنون، با مأموریتی تازه برای حذف ماریو روسو، باید دوباره برخیزد. اما گذشته، آرام نمینشیند. سه مرد، سایهوار بازمیگردند — و با هانت گریوز، یگانه همراهش، ربل درمییابد که گاهی رهایی، در نابودی معنا مییابد …
قسمتی از متن رمان چیزهای تاریک
کلاب ماریو تو مرکز شهر ساراتوگاست، دور و برش پر از مغازه و رستورانه که توریستا پاتوقشونه. خود شهر منو یاد فیلمای گتسبی میندازه. اولین بار که دیدمش فقط به دوران ممنوعیت الکل و پولدارایی فکر میکردم که تابستونا از شهر فرار میکردن اینجا. ماریو خوب بلده کارشو تو دل شلوغی قایم کنه. اصلا حدس نمیزنی “هیون” فقط یه بار برای دانشجوهای محلی نیست. این یه پوششه برای همه اون کثافتکاریایی که ماریو توشون دست داره. و کم هم نیستن. “گفت چی میخواد؟” میپرسم، در ماشینو میبندم و آلارمو فعال میکنم. اطرافو نگاه میکنم، ولی هیچکس به ما توجهی نداره. کولتر میگه: “فقط گفت باید ما رو ببینه.” و به گوشیش نگاه میکنه در حالی که ما از بین مردم پیاده رو رد میشیم. این موقع روز خیلی شلوغ نیست،
ولی مردم با یه سرعت آروم از کنارمون رد میشن. اصلا مثل وسط منهتن نیست که همه انقدر تند راه میرن، هیچوقت وقت نیست به هم لبخند بزنن یا سری تکون بدن. میرسیم به در، و بروکس بازش میکنه، و جلوتر از ما میره تو اون بار تاریک. عجیبه تو یه جایی باشی که قرار بوده پر از آدم باشه که دارن میرقصن و مینوشن. یه بار خالی حس بدی داره. سیلویانو، محافظ ماریو، تو راهرو نشسته بود وقتی ما از پردهای که ته اتاق بود رد شدیم. حوصلهش سر رفته بود، ولی قیافهی عادیش همین بود. این یارو هیچ چیز خاصی نداره. «ایل کوروی، احضار شدین، ها؟» خندید. از وقتی ماریو اون اسم مسخره رو بهمون داد، انگار دیگه آدمای جداگونهای نیستیم. یعنی «کلاغها» بودن باحاله، ولی به هیچکس دیگه نمیگم. بروکس گفت: «در رو باز کن،
و خفه شو.» سیلویانو پوزخند زد، ولی از رو صندلیش بلند شد و کارت کلیدش رو کشید. در باز شد و بروکس از کنارش رد شد. ما هم دنبالش رفتیم و رسیدیم به در ته راهرو و کلت در زد. یه صدای خفه گفت: «بیا تو.»ماریو روسو، رئیس خانوادهی تبهکار روسو، پشت میزش ایستاده بود، لباسش بینقص بود و حتی یه تار موش هم بهم نخورده بود. برای یه مرد شصت ساله، انگار بیشتر از چهل سالش نبود. کولتر جلوی میز ایستاد و پرسید: «با ما کار داشتین؟» من و بروکس یکم پشت سرش ایستادیم. «بله، یه سری اطلاعات جدید داریم که باید تأیید بشن، و میخوام هر سه نفرتون روش کار کنین. جینو سرش با یه پروژهی دیگه شلوغه، و من به تمام توجهش رو اون نیاز دارم.» ما منتظر موندیم تا ادامه بده، چون از تجربههای قبلی میدونستیم …
دانلود رایگان رمان چیزهای تاریک اثر آنجلا آگنلو
دانلود رمان چیزهای تاریک 3.38 مگابایت فرمت PDFپس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد
عضویت در سایت ورود به سایتآهنگ های پیشنهادی برای شما
نظرات بسته شده اند
