ورود به کانال تلگرام عضویت
تمامی فعالیت های رمان استور جهت نشر آثار فرهنگی مجاز، زیر نظر ساماندهی اداره ارشاد اسلامی کشور و مطابق با قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد

دانلود رمان آدنلیوب از لونا با لینک مستقیم

رمان آدنلیوب نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: عاشقانه، طنز، مافیایی

نویسنده رمان: لونا

تعداد صفحات: 669

خلاصه رمان: لیارا، دختر پانزده‌ ساله‌ای که زندگی آرام و بی‌حاشیه‌ای در کنار خاله‌اش دارد، هیچ‌گاه تصور نمی‌کرد پایش به دنیای خطرناکی باز شود. اما همه‌ چیز از زمانی تغییر کرد که دان — همان دانیل، مافیای معروف روسی — نگاهش به او افتاد …

قسمتی از متن رمان آدنلیوب

دان «دانیل» -بوی گوشته کباب شده میاد! كارول با قیافه‌ی در هم به دانیل نگاه کرد: این طوری نگاهم نکن بالا سره جنازه سوخته شده‌ی هخامنش وایستاده بودم. دان با لبخند خبیثی به کارول نگاه کرد: جناب سرگرد جنازه سوخته‌ی همکار عزیزت ناراحتت کرد؟ کارول خندید: به نظر تو برای من اهمیتی داره؟ متفکرانه به کارول نگاه کرد: خب؛ نه من و تو باهم بودیم از بچگی، اولین قتلمون هم باهم بودیم.. يادته؟ فقط هشت سالمون بود. تعجب می‌کنم چرا باید سر اون پسر بچه‌ی احمق رو با آجر له می‌کردیم… تو یادته چرا اون کار کثیف رو انجام دادیم؟ كارول دکمه‌های لباسش را باز کرد. -یادمه اون جلوی تو به پدرت فحش داد و توام برای دفاع از عماد جونت زدیش اونم تورو زد؛ منم برای دفاع از دانیل جونم اونو زدم. بلند خندید.

-خاطره‌ی جذابی بود… کارول می‌خندد. پیراهن را روی تختش پرت کرد: عماد وقتی دید تو اون پسر رو کشتی خیلی خوشحال شد. نگاهی به سیگار در دستش انداخت.. فکرش درگیرش شد… صورتی، زرد، سبز… موهایش را دوست داشت اما… چشمانش… بدنش گرم شد.. کارول متوجه عوض شدن حالته بدن و چهره‌ی دانیل می‌شود، مطمئن بود باز هم به آن دختر که دان او را رنگین کمان خطاب می‌کرد فکر می‌کند. -هی باز رفتی توی فکر اون دختره رنگی؟ دان هومی گفت… انگار که غرق شده بود. کارول پوکر نگاهش کرد. -فهمیدی چی گفتم اصلاً؟ -دارم به زمرد فکر می‌کنم! کارول چپ چپ نگاهش می‌کند: چشمم روشن باشه! زمرد؟ پس اون جوجه رنگی که سنگش رو به سینه می‌زدی چی شد؟… نیشخندی می‌زند: چشماش! مثل زمرده..

کارول متوجه حرف دان شد و آهی کشید: اسم جدیدشه؟.. کوتوله، جوجه رنگی، رنگین کمون، زمرد. دیگه چی؟ دیدم بعضی وقت‌ها هم بهش میگی توله. آه پسر نفهمیدم اسم واقعی اون چیه؟ -ليارا. -قشنگه.از جایش بلند شد کُلتش را به همراه جعبه سیگار بر می‌دارد. -خودش خوشگل تره. كارول هم بلند می‌شود: می‌دونم. -خفه شو! لبخند می‌زند: باشه. بی‌حرف از اتاق کارول خارج می‌شود. میتو پشت سرش آرام حرکت می‌کند. -خبر جدیدی ازش نداری؟ -قربان رفتن مدرسه. سعی می‌کند خودش را کنترل کند.. اما با فکر به قیافه‌ی عماد که اگر بفهمد عروس آینده‌اش یک دختر بچه‌ی ۱۵ ساله‌س که حتی دبیرستانی هم نیست. می‌خندد.. میتو لبخند زد. دانيل همان دیوانه‌ی سابق بود، اما خوش خنده شده بود. دلیلش را می‌دانست …

رمان آدنلیوب
نویسنده : لونا
ژانر : عاشقانه، طنز، مافیایی
ملیت : ایرانی
ویراستار : رمان استور
تعداد صفحه : 669

دانلود رایگان رمان آدنلیوب اثر لونا

دانلود رمان آدنلیوب 3.96 مگابایت فرمت PDF
برای دانلود این رمان باید عضو سایت رمان استور باشید

پس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد

عضویت در سایت ورود به سایت

نظرات بسته شده اند