دانلود رمان تاوان خیانت از مهسا با لینک مستقیم
رمان تاوان خیانت نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: طنز، عاشقانه
نویسنده رمان: مهسا
تعداد صفحات: 508
خلاصه رمان: در سفری به کوهمره سرخی، رزا، دختر پرانرژی و شوخطبع شیرازی، با کیان، مردی مغرور و موفق، برخورد میکنه. این دیدار ساده، آغاز ماجرایی میشه که گذشتههای تاریک و حقیقتهای پنهان رو آشکار میکنه. رزا در میانهی عشقی ممنوعه و واقعیتی تلخ گرفتار میشه، جایی که هر انتخاب، بهای سنگینی داره …
قسمتی از متن رمان تاوان خیانت
کوهنوردی به سمت قلهی کوه سلامت. صبح زود آفتاب تازه داشت از پشت کوههای شکفت میزد که من لاله کیان و چند تا از عمو و عمهها کوله پشتیها رو بستیم و راهی کوه سلامت شدیم هوا خنک بود و بوی خاک نم خورده و سبزههای وحشی همه جا پیچیده بود. رزا (با شیطنت) اِ بچهها، فکر میکنین من که بیحرکت بمونم؟ همین اول راه یه خرابکاری میکنم!» لاله خندید: «اره رزا، ولی قول بده این بار گردن نمیگیری!» کیان هم با لبخند: «بس کنین این دو تا! بزارین راه بریم.» مسیر پر از سنگ و ریشههای درخت بود. هر چند دقیقه یه بار من یه جای سنگی رو انتخاب میکردم که ازش بپرم یا یه شاخه رو میشکوندم تا صدای خرخر در بیاد. البته بعد از حدود دو ساعت پیاده روی رسیدیم به تپهای بلند که از اونجا همهی روستا زیر پای ما بود.
منظرهای که نفس آدم رو بند میآورد. رزا (با نفس نفس زدن ولی پر انرژی): «ببینین بچهها! این کوه سلامت مثل نگین روستامه. هر کی اینجا نیاد انگار یه چیز بزرگ رو از دست داده.» کیان گفت: «شنیدی که میگن اینجا از قدیم یه قلعه بوده نه؟» لاله اضافه کرد: «اره، هنوز بقایای دیوارهاش معلومه. خیلیها میگن اون قلعه یه جورهایی رازهای بزرگ خانوادههای قدیم رو تو خودش پنهون کرده.» یه دفعه صدای باد وزید و برگهای خشک روی زمین رقصیدن، حس عجیبی به همه داد. رزا (با خندهی کمی شیطنت آمیز): «فکر کنم این کوه فقط طبیعت نیست، یه عالمه داستان و راز تو دلش داره!» تو برگشت راه، تصمیم گرفتیم یه کمپ کوچیک بزنیم، کنار به چشمه آب زلال. آتیش روشن کردیم، دورش نشستیم و شروع کردیم به گفتن قصههای
قدیمی. کیان (با صدایی نرم) «میدونید؟ من همیشه وقتی اینجا میام، حس میکنم یه چیزی فراتر از زمان و مکان اینجا وجود داره.» لاله: «شاید اون رازها همون طلسمها و داستانهایی باشن که پدر بزرگ رزا بهشون اشاره کرده بود.» همون موقع، من با لبخند گفتم: «باشه بچهها، فردا قراره ماجرای تازهتری شروع بشه. منتظر باشین» ماجرای تازه؛ نامهی ناشناس و رازهایی که نمیشد پنهان بمونه. صبح روز بعد، وقتی آفتاب تازه داشت از پشت کوه سلامت میتابید و پرندهها توی شاخهها آواز میخوندن، من داشتم کنار چشمه آب میخوردم که یه نامهی سفید و تا شده افتاد تو دستم. با دستای لرزون بازش کردم؛ هیچ امضایی نداشت، فقط چند خط نوشته بود: «رزا، تو تنها کسی هستی که میتونه این راز رو بفهمه. مراقب اطرافت باش…»
دانلود رایگان رمان تاوان خیانت اثر مهسا
دانلود رمان تاوان خیانت 2.31 مگابایت فرمت PDFپس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد
عضویت در سایت ورود به سایت