دانلود رمان آخرین تورنمنت از بانوی ایرانی با لینک مستقیم
رمان آخرین تورنمنت نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، معمایی
نویسنده رمان: بانوی ایرانی
تعداد صفحات: 1174
خلاصه رمان: خاله سودی همیشه سالی دوبار ویلای مهریهشو تبدیل میکنه به میدون رقابت عاشقانه! تورنمنتی با شعار «ببین، بپسند و ببر» که باعث میشه کلی دختر و پسر جوون با اطلاع خانوادهها آشنا شن. ولی امسال فرق داره… چون این بار نه فقط عشق، بلکه خود خاله سودی و ویلای قشنگش تو خطر افتادن!
قسمتی از متن رمان آخرین تورنمنت
کیوان و پدرم هر دو فارغ التحصیل حقوق و از جوانی رفیق صمیمی بودند. البته کیوان بعنوان پسر ارشد نجم دیر ازدواج کرد. در واقع چندین سال بعد از کوچ پدرم به شهر مادری عاشق شد و ازدواج کرد؛ اما صاحب فرزندی نشد. پدرم در همین شهر تحصیل کرد و در منزل نجم الدین، مادرم رو دید و دل سپرد. گرچه اکنون فقط منو داره. دنیا همیشه پر از تناقضات چشمگیر است. کیهان اما چالش بزرگتری بوده و هست. بطوریکه خیلی زود تصمیم به مستقل شدن گرفت؛ چیزی که از آدم وابسته و همیشه طلبکاری چون او بعید بنظر میرسید. رفتارش بگونهای بود که انگار همیشه باید چند نفر باشند که خواستهها و نیازهای او را برطرف سازند و تنها زیستن قبایی نبود که به تن او برازنده باشد! اما در طول ایام خلافش رو به همه ثابت کرد. صبحانهی
روز سوم با حضور کیهان رنگ دیگری گرفت. گفتگوش با سودی جان توام با شلوغ کاری بود و بهیچ وجه زیر بار پنج مصاحبه نمیرفت. باورم بود که مردان سی سال به بالا به سختی تن به آشنایی و ازدواج میدهند؛ البته که پسران اول و آخر نجم الدین در ایجاد چنین باوری، نقش پررنگی داشتند. کیهان هر چه مادر مادر کرد، سودی جان زیر بار نرفت. گرچه با حرفی که زد، نه تنها زیر ابرو رو تمیز نکرد که چشم من بیگناه رو هم کور کرد: خجالت بکش کیهان این طفل معصوم که توی هیچ تورنمنتی شرکت نکرده، این بار بخاطر من قبول کرد که با پسری مصاحبه کنه بلکه اون پسر با دختر مدنظر مادرش هم مصاحبه داشته باشه. بله! همین یک جمله کافی بود تا کیهان مطلبو روی هوا بزنه و بشرطی به پنج مصاحبه تن بده که همین امروز با منم
مصاحبه داشته باشه! پررو بودنش بقدری گسترده بود که حتی تاکید داشت که خودم برای مصاحبه با شخص پرمدعاش درخواست بدم؛ پسربچهی خودشیفته! و این یعنی باز کردن قفل و متعاقباً بالا رفتن آمار مصاحبه برای من بیچاره! -چرا حرف زور میزنی! اصلا مصاحبهی نورا چه دخلی به تو داره. من به پدرش قول دادم که فقط همین مصاحبه رو براش ثبت کنم و فایلش تا روز آخر قفل باشه. الان اگه برای تو باز کنم که یه دریا مصاحبه براش ثبت میشه! هاج و واج به خاله جانم نگاه میکردم که چه اعتماد به نفسی برای من تف میداد و منو به عرش میفرستاد! کیهان دستی بالا اندخت: من این چیزها رو نمیدونم و هیچوقت از قوانین شما سر در نیوردم. اگه قراره منو بیچاره کنی باید خواهر زادهی خودت رو هم با من سوار یه قایق کنی!
دانلود رایگان رمان آخرین تورنمنت اثر بانوی ایرانی (حمیرا حسین زاده)
دانلود رمان آخرین تورنمنت 148.45 مگابایت فرمت PDFپس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد
عضویت در سایت ورود به سایت