دانلود رمان رسم دلدادگی از بهاره اشراق با لینک مستقیم
رمان رسم دلدادگی نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: بهاره اشراق
تعداد صفحات: 3342
خلاصه رمان: رعنا، دختر پاک و آرام شهرستانی، برای ساختن آیندهای روشن به تهران و دانشگاهش میآید. اما عشق، همهی مسیرش را دگرگون میکند. او تحصیل را کنار گذاشته و با کامران ازدواج میکند؛ ازدواجی پر از مخالفتها که کامران را از خانوادهاش جدا میسازد. اما درست زمانی که خبر بارداری ناخواسته رعنا آشکار میشود، رفتن کامران همه چیز را به هم میریزد …
قسمتی از متن رمان رسم دلدادگی
به دست دراز شدهی کامران و لقمهای که به سمتش گرفته بود نگاه کرد. لب زد: بخور. لقمه را از دست او گرفت و در مقابل چشمهای براق کامران گازی به آن زد. بی اشتها بود. بغض خانه کرده در گلویش باعث میشد که خوردن برایش سخت شود. به زور آب لقمهاش را قورت داد. برای فرار از زیر نگاه کامران خودش را با گرفتن لقمه سرگرم کرد. کامران وقتی گرسنه بود تند تند غذا میخورد و خوبیاش این بود زود سیر میشد اما برای او که تمام این سالها مشق صبوری کرده بود انگار صبر کردن سختترین کار دنیا شده بود. بعد از تشکر کامران سرش را برای دیدن او بالا گرفت که قطره اشکی ناخواسته از چشمش چکید. -عه عه رعنا …گریه برای چیه؟ لبش را گاز گرفت. انگار از آن دختر محکم همیشگی خبری نبود.
-بچه دار شدن که به این راحتیها نیست… چشمهایش را ریز کرد و موشکافانه او را نگاه کرد: منظورت چیه؟ -مادرت اگه بفهمه… نتوانست جملهاش را تمام کند و به گریه افتاد. بغض لعنتی آخر سر کار خودش را کرد. پوف کلافهی کامران را شنید. اما نتوانست خودش را کنترل کند: -وای رعنا وای… من الان چی بهت بگم؟ هان؟… چند بار بهت گفتم دوس ندارم کسی تو زندگیمون دخالت کنه حتی مادر و پدرم… با اینکه کامران تک بچه بود اما کاملا از خانوادهاش مستقل بود و بند ناف عاطفیاش را به خوبی قطع کرده بود اما دست خودش نبود که از عکس العمل مادرش میترسید. بی شک با فهمیدن این موضوع جار و جنجالی راه میانداخت. در تمام این سالها هیچ کس به اندازهی او از سلیطه بازیهای مادر کامران خبر نداشت.
وقتی کمر همت بسته بود به اینکه نگذارد آنها به هم برسند هر تهمت و افترایی از دستش برآمده بود به او نسبت داده بود. -نگفتم رعنا خانم؟ -ولی… میان حرفش پرید: -ولی و اما و اگه نداره این چندمین باره دارم بهت این تذکر و میدم لحن جدی و بدون انعطاف کامران باعث نشد حرف خودش را نزند: -ولی من تو این شرایط این بچه رو… نگذاشت جملهاش کامل شود. اخم کرده روی میز به سمتش خم شد: -چه شرایطی؟ -اینکه خونواده و فامیلت هنوز منو قبول ندارن… -مگه زمان بگذره باعث میشه اونا تو رو قبول کنن؟ چشمهای اشکیاش را بالا گرفت و به او نگاه کرد. خواست بگوید خودت قبل از ازدواج گفتی زمان بده همه چیز درست میشود اما با جملهی بعدیاش وا رفت: -هزار سال هم بگذره اونا تورو قبول نمیکنن …
دانلود رایگان رمان رسم دلدادگی اثر بهاره اشراق
دانلود رمان رسم دلدادگی 8.12 مگابایت فرمت PDFپس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد
عضویت در سایت ورود به سایت