دانلود رمان نفس گرگ از محبوب.ت با لینک مستقیم
رمان نفس گرگ نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، طنز
نویسنده رمان: محبوب.ت
تعداد صفحات: 635
خلاصه رمان: روایت ما دربارهی دختری به اسم نیلوئه. دختری که با دگرگونیهای غیرقابل توضیحی در خودش رو به رو میشه. اما ورود سموئل، پسری که برای حفاظت پا به زندگیش میذاره، همهچیز رو تغییر میده …
قسمتی از متن رمان نفس گرگ
شک کردن موهام شدم. حوله رو روی صندلی گذاشتم و پیراهنم رو پوشیدم. این بار تصمیم گرفتم وارد جمعشون بشم و باهاشون گرم بگیرم. دیگه بیش از حد ازشون فاصله گرفته بودم. تقریبا بهشون رسیده بودم که داد بلند نیلو باعث شد، یهو سر و صداها بخوابه و همه به سمتش برگردیم. جلوی در ایستاده بود و چشمهاش از نگرانی دودو میزد. همزمان گوشیش رو از گوشش دور کرد و محکم به دیوار کنارش کوبید. نگران خواستم به سمتش بدوم اما، به دلیل شرایط، و نگاه بچهها سر جام ایستادم. سام سریع تر از همه خودش رو به نیلو رسوند. من هم به همراه چند نفر از بچهها که به نظر باهاش صمیمیتر بودن، به سمتش پا تند کردیم. بیش تر قیافم رو کنجکاو نشون داده بودم. نیلو به شدت میلرزید و قفسهی سینش بالا پایین میشد.
با دیدن این حالش دیگه نتونستم جلوی خودم رو بگیرم، تقهای به شیشه زدم. جیغ بلندی کشید و وحشت زده به سمت ما برگشت. مشکوک نگاهش رو از ما گذروند و روی من ثابت موند. برای یک لحظه با خودم فکر کردم که ممکنه دربارهی من فهمیده باشه، اما این فکر فقط برای یک لحظه بود. آخه چطور ممکنه؟ سام نگران گفت: نیلو خوبی؟ گیج نگاهش رو به سام دوخت. چندبار دیگه صداش زدن اما جوابی نداد. سام سریع از جیبش دسته کلیدی رو بیرون اورد و در رو باز کرد. از گوشه چشم دیدم که با این حرکت، بقیه هم بلند شدن و به طرف ما اومدن. معطل نکردم و رفتم تو. همون دوستش که صبح یه جورایی مجبورش کرده بود، با من آشنا بشه، داشت باهاش حرف میزد. -خوبی؟ چی شد؟ با کی حرف میزدی؟
چی میگفت؟ نیلو عجیب تو فکر بود. چند لحظه گنگ نسترن رو نگاه کرد و بعد به دری که باز بود. آروم گفت: هیچی. پشت بند حرفش نگاه پر از تردیدی به ساعت انداخت. نسترن عصبی گفت: د آخه چی شد که بهم ریختی؟! -نسترن… هیچی. چیز مهمی نبود. یه مزاحم بود که تر زد تو اعصابم. ولش کن. نمیخوام روزمون خراب شه. با این حرف نیلو، نسترن قانع شد اما من نه. خیلی به نظر مشکوک میاومد. نباید به خاطر یه چیز بیخود، گرگش انقدر عصبانی بشه. با این حال چشم ازش گرفتم و روی مبل راحتی نشستم. “نیلو” از این که نسترن و بقیه دست از سرم برداشتن، نفس راحتی کشیدم و به سمت آشپزخونه به راه افتادم. گند زده شد تو نقشهای که داشتم. بدتر از اون گند زده شد به گوشیم. نسترن جمع و جورش کرد و …
دانلود رایگان رمان نفس گرگ اثر محبوب.ت
دانلود رمان نفس گرگ 3.8 مگابایت فرمت PDFپس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد
عضویت در سایت ورود به سایت