دانلود رمان عشق و سنگ به قلم شبنم.ا.ی با لینک مستقیم

دانلود رمان عشق و سنگ نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: شبنم.ا.ی
تعداد صفحات: 495

خلاصه رمان: داستان از اونجایی شروع میشه که یسنا به همراه دوست صمیمیش آیلین توی دانشگاه شهر دیگه قبول میشن..ولی با مخالفت شدید خانواده ها برای رفتنشون مواجه میشن ولی بلاخره اونا رو راضی میکنن ولی به یک شرط…اینکه برن توی خونه ی پسر عمه ی آیلین زندگی کنن…یسنا و آیلین هم قبول میکنن ولی زندگی توی اونجا سرنوشت همشونو تغییر میده و…

قسمتی از متن رمان عشق و سنگ

صبح با صدای زنگ گوشیم از خواب بیدار شدم . از جام بلند شدمو زنگ گوشیمو خاموش کردمو رفتم سمت حموم تا دوش بگیرم . چند روزی میشد که خوب شدمو بهزادم دیروز برگشت مشهد . از حموم اومدم بیرونو آیلینم بیدار کردم . صبحانمونو خوردیمو آماده شدم تا بریم دانشگاه . امروز هر دوتا کلاسمون با هم بودو من بعد از چند جلسه غیبت به خاطر حال بدم داشتم میرفتم دانشگاه …

ساعت ۱۱ بود که کلاسمون تموم شدو با آیلین از کلاس اومدیم بیرون . توی محوطه ی دانشگاه داشتیم به سمت پارکینگ میرفتیم که یکی صدام کرد . برگشتم سمت صدا که دیدم یاسمین . لبخندی زدمو با آیلین به سمتش رفتیم . یاسمین سلام .. سلام . یاسمین بهتری ؟ -آره خدارو شکر به لطف آیلی خیلی زود خوب شدم . یاسمین- پس برو خدارو شکر کن که حداقل به دوست به این خوبی داری که لاقل این جور مواقع کنارت باشه … همونطور که الان آیلین کنارت بود باز وقتی که آیلی به کاریش بشه تو کنارشی ؟

بعد از این حرفش به سمت آیلین که چشماشو ریز کرده بودو نگاش میکرد برگشتو گفت ياسمين- نه آیلی . آیلین- اولا سلام …. دوما چه عجب اون چشای بابا قوریت منو دید که منم اینجا هستم . یاسمین ا من تو به سلام نکردم ؟ ببخشید یسنا رو که دیدم حواسم رفت پیشش بعدشم چشمای خودت باباقوریه که نمیبینه چشمای به این نازیو … آیلین- راست میگی عزیزم آخه آدم باید چشم بصیرت داشته باشه که چشمای شهلا و دلربای شما رو ببينه …. من ازت عذر میخوام که همچین اشتباه بزرگی کردمو چشمای خوشگلو ندیدم . یاسمین پشت چشمی نازک کردو گفت ياسمين- آفرین … دیگه تکرار نشه .

رمان عشق و سنگ

نویسنده : شبنم.ا.ی

ژانر : عاشقانه

ملیت : ایرانی

ویراستار : رمان استور

تعداد صفحه : 495