دانلود رمان زئوس از آرزو نامداری با لینک مستقیم
رمان زئوس نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، هیجانی، معمایی، اکشن
نویسنده رمان: آرزو نامداری
تعداد صفحات: 4786
خلاصه رمان: سلیم… مردی که هراس نامش برای خیلیها از مرگ هم سختتر است. اسلحه بخشی جدایی ناپذیر از وجودش شده و دروغ و خیانت را هیچ وقت نمیبخشد. او قانون خودش را دارد و گناهکاران را با همان قانون به مجازات میرساند. کسی نمیداند چند جان تا امروز به دست او خاموش شدهاند… نامش را زئوس گذاشتهاند؛ همچون ایزد یونانی آسمانها. اما اگر زنی با نگاهی اهریمنی و هدفی پنهان پا به دنیای او بگذارد، چه سرنوشتی در انتظارش خواهد بود؟ آیا خیانت او فرصتی برای نجات مییابد، یا تنها پایانش مرگ است؟
قسمتی از متن رمان زئوس
مشت، مشت، مشت… دارد امیر را با آن دست فراسنگینش تا لب مرگ میبرد و بر میگرداند… معدهام انگار چیزی برای پس فرستادن ندارد… چشمهایم به شدت میسوزند و پاهایم میلرزند… اما حالا میتوانم پلکهایم را تا نیمه باز کنم، صحنهی رو به رویم را با لذت به نظاره بنشینم… همهی آن هیکل بادکنکیهای بزدل از دور، کتک خوردن امیر را نگاه میکنند و حتی وجود اینکه قدمی به لاشهاش نزدیک شوند را ندارند… برق پیروزی در نگاهم میدرخشد… امیر تقریبا دیگر جانی برای تکان خوردن ندارد و همان لحظه که او سمت گوشش خم میشود، میتوانم خرناس رعب انگیزش را به وضوح بشنوم. -اگر خواستی بار دوم در معرض دید من قرار بگیری، قبلش یه آدرس از ننه بابات تو جیبت بزار نعشت رو بتونن پیدا کنن…
میگوید و یقهی امیر را با ضرب رها میکند. همهمهای از دخترانی که همه را از جنجال این بیرون باخبر کردهاند به گوش میرسد…. او اما با پیشانی عرق کرده زیپ کاپشن بادیاش را محکم پایین میکشد و آهسته به طرف من قدم برمیدارد. یک شعف بینظیر تمامم را احاطه میکند… حالم بد است… و عالی… احتیاج به یک لیوان شیر داشتم… یا مثلا عسل و آبلیمو… نزدیک شدنش یک حس خوب است… نفسهای پرشتاب و خشمگینی که میگویند: عسل…؟ ها… امشب کارت ساخته است نفس…! از گلویش صدایهای خفیفی به گوش میرسد و چفت شدن انگشتانش روی بازوی عریان من، مطمئنا همان لحظه رد کبود روی پوست روشنم به جا میاندازد… پالتوی بلند و لعنتی را به زور تنم میکند… از صندلی جدایم میکند و من را کشان کشان،
تا کنار پارس مشکی رنگ خودش میبرد… از دور به همه آنهایی که وحشت زده به تصویر روبه رویشان زل زده بودند نگاه میکنم و انگشتانم را روی لبهایم قرار میدهم… بوسهام که روی هوا پرت میشود، مانند تکه جسم بیوزنی، برای بار دوم روی صندلی پرت میشوم… اینبار عقب ماشین ایرانی او… فراری سفید امیر جا میماند… پلکهایم را روی هم قرار میدهم و به آشوبی که هنوز در معدهام موج میزد توجهی نمیکنم… سرعتش بالاست… چیزی نمیگوید… سکوتش نشان از خشم فوق تصور و آرامش مصنوعی اوست… من هم نمیخواهم حرفی بزنم… او من را امشب میرساند و… تا سپیدهی صبح، خشم روی خشم تلنبار میکند… آنقدر ماشینش تکان تکان میخورد… آنقدر آن رایحهی لعنتی پخش شده در کابین ماشین را به ریههایم میکشانم …
دانلود رایگان رمان زئوس اثر آرزو نامداری
دانلود رمان زئوس 14.22 مگابایت فرمت PDFپس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد
عضویت در سایت ورود به سایت