دانلود رمان خانه ایران از بهاره حسنی با لینک مستقیم
رمان خانه ایران نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: اجتماعی، خانوادگی
نویسنده رمان: بهاره حسنی
تعداد صفحات: 1310
خلاصه رمان: مرگ خاله ایران نقطه عطفی برای “هفت خبیث” است که اکنون به بزرگسالانی پخته تبدیل شدهاند. با آزادی شاهرخ از زندان، آنها تحت رهبری شاهین تصمیم میگیرند خانه خاله را به رستورانی تبدیل کنند که یادگار خاطرات گذشته آنهاست. اما این تصمیم، رازهای قدیمی و اختلافات فراموش شده را دوباره زنده میکند …
قسمتی از متن رمان خانه ایران
ضد و فهیم با هم حرف میزدند و درنا در حالیکه نفس را در صندلی خوابش گذاشته بود و شیشه شیرش را با یک دست نگه داشته بود با دست دیگر کارتهای ورقش را نگه داشته بود. کنار ضد نشسته بود و با شهباز و فرزاد و البرز بازی میکرد. هر وقت میخواست کارتی را رو کند با ارنج به ضد میزد و ضد برایش کارت را رو میکرد. شهباز سعی کرد تا از روی صندلی بچه به دست درنا سرک بکشد. اما درنا جیغ خفهایی کشید و دستش را آنچنان کنار کشید که ورقها به بازوی ضد خورد و همهشان پخش زمین شد و دستش کاملا رو شد و همه به خنده افتادند. درنا نالید و نیشگونی اهسته از بازوی شهباز که به شدت میخندید گرفت. ضد هم حالا که بازی به هم ریخته بود فرصت را غنیمت دانست و در حالیکه دست به هم ریخته
زنش را جمع میکرد گفت: باید حرف بزنیم… ناگهان همه مثل چوب خشک شدند. انگار تنها همین یک کلمه تمام شور و نشاطی که تا چند لحظه قبل آنجا بود را خشک کرده بود. ضد که متوجه این حالت شد سریع گفت: چیزی نیست خیره. شهباز فحشی زیر لب داد و من آن زمان متوجه شدم که ما در این مدت علی رغم اینکه سعی کرده بودیم تا سرپا شویم اما هنوز به شدت تحریک پذیر و عصبی بودیم و با کوچکترین حرفی تمام خاطرات بد این چند مدت اخیر بر میگشت و زنده میشد. بعد ضد شروع کرد از ایده مشترک خودش و البرز گفت و دست آخر هم به نقش مهم و پر رنگ شهباز اشاره کرد. همه شگفت زده اما به نظر کاملا راضی به نظر میرسیدند. شهباز حالتی پیدا کرده بود که انگار باورش نمیشد که قرار است یک کار جدی انجام دهد.
یک کار واقعی یک کار کاملا مفید. با دهان باز به ما نگاه میکرد. -اگه خراب کاری کنم چی؟ با این حرفش برای لحظهایی من بچهایی را دیدم که انگار از اینکه پذیرفته شده بود و قرار بود کار مهمی انجام دهد هم ترسیده بود و هم هیجان زده شده بود. از میان همه کسانی که توقع داشتم به شهباز قوت قلب دهند. درنا شروع به صحبت کرد که مرا متعجب کرد. -امکان نداره. تو کارت عالیه. کلاس هم که رفتی. چیزی کم نداری. بعد ناگهان انگار یادش آمد که چیزی را گفته است که نباید میگفته تا بناگوش سرخ شد و به لکنت افتاد. ضد در حالیکه کاملا متعجب بود نگاهی بین زنش و شهباز رد و بدل کرد. -کدوم کلاس؟ درنا با حالتی که انگار میدانست که خراب کاری کرده و دیگر هم نمیتواند آن را رفع و رجوع کند گفت: کلاس اشپزی …
دانلود رایگان رمان خانه ایران اثر بهاره حسنی
دانلود رمان خانه ایران 2.89 مگابایت فرمت PDFپس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد
عضویت در سایت ورود به سایت