ورود به کانال تلگرام عضویت
تمامی فعالیت های رمان استور جهت نشر آثار فرهنگی مجاز، زیر نظر ساماندهی اداره ارشاد اسلامی کشور و مطابق با قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد

دانلود رمان فقط تو به قلم م.علیزاده با لینک مستقیم

دانلود رمان فقط تو نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا 

موضوع رمان: عاشقانه_اجتماعی

نویسنده رمان: م.علیزاده

تعداد صفحات: 48

دانلود رمان فقط تو

خلاصه رمان:    به جهت علاقه ای که به خواندن رمان داشتم، در طول عمرم رمان های زیادی خوانده ام، نوشته های زیبایی که قلم نویسندگان آنها را تحسین میکنم. و در یک جمله میتوان گفت که همه ی آنها به موضوع عشق پرداخته بودند. عشقی که ناکام ماند، یا عشقی که به رسیدن ختم شد، عشقی که بعد از بهم رسیدن نابود شد و عشقی که بعد از بهم رسیدن کامل شد. به همین دلیل تصمیم گرفتم وقتی برای اولین بار دست به قلم میبرم تا رمانی را بنویسم، از عشقی سخن بگویم که چه بخواهیم چه نخواهیم در کنارمان است. فقط محبت میتواند آنرا به ما نزدیک تر کند و البته کمی توجه! توجه به کسی که خالق ماست. به کسی که بی اندازه دوستمان دارد. و حتی توجه به خانواده هایمان، به عزیزانی که در کنارمان هستند، برای رسیدن به آنها هیچ تلاشی نکرده ایم اما برای صمیمی تر کردن روابطمان با آنها باید تلاش کرد. از عشقی نوشته ام که کمتر به آن پرداخته شده

قسمتی از متن رمان فقط تو 

خیلی خوبه که نگرانته عاطفه واقعا من واسه خواهرم همچین برادری نیستم اما حامد با گفتن این جمله روحیه ی منو خیلی بهتر کرد . حس اینکه کسایی باشن که نگرانتن به آدم قوت قلب میده . حامد که تو تمام مدت بیهوشیم بالای سرم نگران وایستاده بود و علی که چند ساعت بی خبری از من نگرانش کرده بود . لبخندی زدم و گفتم : واقعا از هر موردی شانس نیاورده باشم تو مورد شوهر و برادر شانس آوردم حامد دستامو و گرفت و آروم نوازش کرد.

خوشحالم که بهتری عاطفه ، خیلی نگرانت بوده . گوشیم دوباره زنگ خورد . حامد جواب داد : باشه همونجا باش الان میام.بعد روبه من کرد و گفت : علی بود . رسیده بیمارستان ازم خواست که بیارمش پیشت گفت بخش رو نمیشناسه . پس رفتنی به ایستگاه پرستاری بخش بسیار که اجازه بدن بیاد بگو چند لحظه وقت ملاقات بدن ، باشه هماهنگ میکنم .

حامد از اتاق خارج شد و من چشم به در منتظر موندم … یکربع گذشت ولی خبری نشد ! مطمئن بودم پرستار ها اجازه ی ملاقات ندادن ولی همون لحظه علی به تنهایی وارد اتاق شد . از رفتار و حالاتش متوجه شدم که چقدر نگران مونده ، وقتی نزدیک تختم رسید از همون اول بسم الله غر زدنشو شروع کرد : مردم از نگرانی فکرم هزار راه رفت . نه تو نه حامد هیچ کدوم جواب گوشیهاتونو نمیدادین ، رفتم خونتون کسی نبود .

رمان فقط تو
نویسنده : م.علیزاده
ژانر : عاشقانه، اجتماعی
ملیت : ایرانی
ویراستار : رمان استور
تعداد صفحه : 48

دانلود رایگان رمان فقط تو اثر م.علیزاده

دانلود رمان فقط تو 1.26 مگابایت فرمت PDF
برای دانلود این رمان باید عضو سایت رمان استور باشید

پس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد

عضویت در سایت ورود به سایت

برای ارسال نظر باید وارد شویدlogged in