دانلود رمان عمارت سیاه به قلم فرناز احمدلی با لینک مستقیم

رمان عمارت سیاه نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: عاشقانه _ معمایی
نویسنده رمان: فرناز احمدلی
تعداد صفحات: 1488

خلاصه رمان:  داستان درباره دو دوست به اسم تمنا و شیدا است که هیچکدوم از گذشته اون یکی خبرندارند اما با این حال بهترین دوستای هم هستند یه روز مردی به گوشی تمنا زنگ میزنه و ازش میخاد که به دنبال دوستش شیدا بره و این زنگ پای تمنار را به عمارتی پر رمز و راز باز میکنه عمارتی خوف انگیز که در اون مردی مقتدر و ترسناک اما جذاب و دلفریب زندگی میکنه رمانی پر از رمز و راز و معما و کشمکش دختری بی پروا و سرکش و زیبا و مردی ک به هیچ عنوان تحمل این سرکشی هارو..

قسمتی از متن رمان عمارت سیاه

صادق بلند خندید و دندان های زردش را به نمایش گذاشت . صادق : اگه می تونستی که تا الان زنگ زده بودی بهتره خودت با پای خودت بیای پایین وگرنه قول نمیدم اگه خودم بیارمت بیرون بزارم سالم بمونی ……… مطمعنن دلت نمی خواد مثل دفعه قبل ناقص شی از خونم که می ترسی اگه دلت نمی خواد اسیب ببینی خودت درو باز کن ؛؛؛؛؛؛؛ بغض تمنا بی صدا شکست سرش را تکان داد و عقب رفت حتی از شنیدن صدای آن مردک حال بهم زن هم می ترسید ::::: صادق چوب بزرگی که مرد هیکلی پشت سرش به سمتش گرفت

در دست گرفت قدمی به عقب برداشت و در برابر چشم های گرد شده و مبهوت تمنا چوب را محکم به شیشه کوبید و آن را شکست ” ” ” ” ” ” تمنا جیغ بلندی کشید و در خودش جمع شد سرش را میان دست هایش گرفت تمام بدنش از ترس می لرزید ……….. با کشیده شدن موهایش به هق هق افتاد صادق بی رحمانه تمنا را از ماشین بیرون کشید و او را روی زمین انداخت زانوهای شلوار تمنا پاره و دست و پاهایش زخمی و خونی شدنده : ۰۰۰۰۰۰۰۰

با گریه خودش را روی زمین عقب کشید دو مرد هیکلی بازوهای تمنا را محکم گرفتند و به سمت ماشین کشیدند تمنا تقلا کنان خودش را عقب کشید ؛ ” ” ، ” ” ” صادق نیشخندی زد دستش را عقب برد و محکم تو صورت تمنا کوبید ؛ .. ؛ . ؛ . ؛ تمنا جاری شدن خون از لبش را احساس کرد و سرش گیج رفت و چند ثانیه ای بیهوش شد با ضربه محکمی که به پای زخمی اش خورد چشم هایش را…

رمان عمارت سیاه

نویسنده : فرناز احمدلی

ژانر : عاشقانه ، معمایی

ملیت : ایرانی

ویراستار : رمان استور

تعداد صفحه : 1488