ورود به کانال تلگرام عضویت
تمامی فعالیت های رمان استور جهت نشر آثار فرهنگی مجاز، زیر نظر ساماندهی اداره ارشاد اسلامی کشور و مطابق با قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد

دانلود رمان سنت شکن به قلم الناز محمدی با لینک مستقیم

رمان سنت شکن نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی 
نویسنده رمان: الناز محمدی
تعداد صفحات: 951

دانلود رمان سنت شکن

خلاصه رمان: بازگشت به روزهای کهنه، ما را با ردپای اشتباهات مواجه می‌کند. خطاهای کوچک و بزرگ که بعضی اوقات تا ابد سایه‌شان دنبالمان می‌آید، همانند سایه‌ی مرگ، سرد و ترسناک. داستان زنی، مردی، کودکی و یک قوم دوباره رخ می‌دهد؛ هرکس در پی حرمت خودش است، یکی برای دل، دیگری برای خون و پیوند خانوادگی. قصه با سادگی آغاز می‌شود، اما امروز شاید این سادگی رنگ دیگری دارد، چرا که بغض و دلتنگی همراهش آمده‌اند. دو روایت از دو زمان داریم؛ گذشته و حال که نقطه تلاقی‌شان مسیر زندگی و آینده را رقم می‌زند. این رخدادها حقیقت‌ها را روشن می‌کنند، چشم‌ها را باز می‌کنند و نشان می‌دهند که هر سنتی الزاماً درست نیست …

قسمتی از متن رمان سنت شکن 

انشالا اون ارسلان بی ریخت بشه.مال من که دوروز دیگه درمیاد.تازه تیغ انداختم رشدش هم بهتر میشه. راهتو برو آریا… اشتباه نپیچی دوباره.. آریا چینی به بینی اش انداخت وگفت: چه بهشم برمیخوره.پسره ي نچسب وزشت… نذر کردم یه سوتی بده بابا با اردنگی پرتش کنه بیرون. تا منم نذر نکردم یه بلایی سرت بیاد نطق کردنتو تموم کن.دیر شده آقا…آریا سري تکان داد وگفت: چشم.بریم به کوري چشم ارسلان … پایش را تاانتها روي گاز فشرد وهمزمان هم ضربه اي از سمت النا نوش جان کرد…

مقابل آینه،کمی کلاه رنگ را بالا داد تا موهایش را چک کند . چشمهایش را کمی ریز کرد بلکه بتواند بهتر ببیند اما بازهم این روزها بخاطر استرس تاري دیدش برگشته بود. عینک هم مشکل را حل نمیکرد وهمین بیشتر عذابش می داد. نفس کلافه اش را بیرون فرستاد و کنار آمد. پیله کردنهاي النا نبود دراین آشفته بازار به فکر رنگ کردن مو هم نمی افتاد. لباس هایش را آماده میکرد تا به حمام برود که سروصداي بچه ها را ازبیرون شنید. با این که سر ووضعش نامرتب بود اما ترجیح داد اول به مادرشوهرش خوشامد بگوید بعد به حمام برود.

همین که به درگاه اتاق رسید محکم به آریا برخورد. پیشانی اش را گرفت وآخ گفت .به لحظه نکشیده آریا را در دست گرفت و صورتش را نگاه کرد…آخ آخ… چی شدي مامان؟ ببخشید… مریم خودش را کمی عقب کشید .سربلند کرد حرفی بزند اما بادیدن چهره ي جدید او حرفش یادش رفت.
چهره اش کاملا تغییر کرده بود. آریا خنده اش گرفت و دستی کف سرش کشید: خوبه مامان؟ دخترکش شدم نه؟
بااینکه بغض عجیبی روي قلبش سنگین شد اما سعی کرد لبخند بزند: تو درهر شرایط وظاهري جذاب وشیکی عزیزم، فقط کاش می ذاشتی بعد از مراسم الی که..

آریا میان حرف مادرش دست بالا گرفت وبلند گفت: الی بی مراسم شه به حق نفس حق من!

رمان سنت شکن
نویسنده : الناز محمدی
ژانر : عاشقانه، اجتماعی
ملیت : ایرانی
ویراستار : رمان استور
تعداد صفحه : 951

دانلود رایگان رمان سنت شکن اثر الناز محمدی

دانلود رمان سنت شکن 9.01 مگابایت فرمت PDF
برای دانلود این رمان باید عضو سایت رمان استور باشید

پس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد

عضویت در سایت ورود به سایت

برای ارسال نظر باید وارد شویدlogged in