دانلود رمان چشمان به قلم نگار با لینک مستقیم
رمان چشمان نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، بزرگسال، هیجانی
نویسنده رمان: نگار
تعداد صفحات: 2059
خلاصه رمان: چشمان دختری که حاصل یک دست درازیه! با مرگ پدرش که یک تاجر ناموفق بود مجبور میشه به خونه همکار پدرش بره تا تکلیف اموال و بدهی های پدرش مشخص شه! اما این اقامت پر دردسر تو خونه بهزاد باعث میشه متوجه رفتار های عجیب بهزاد بشه و کم کم راز هایی از گذشته چشمان و بهزاد رو میشه! رازهایی که باعث یه ارتباط غیر ممنوع میشه… رابطه ای که تازه شروع ماجراست!
قسمتی از متن رمان چشمان
قفلشو راحت باز کرد و داد به من دفترچه بیمه و کیف پول بابا رو بیون اوردم، که مامور های آمبولانس هم رسیدن . اومدن به چک کردن بابا کیف مدارکو گذاشتم سر جاش و با تردید رفتم جلوی همایون خان داشت تعریف میکرد چشد
جنساش تو گمرک داشت در مورد گمرک حرف میگه موندن… با حرص بلند شد چی یهو دوباره نشست. فکر کردیم پاش خالی کرد افتاد، اما… چشم هاش رفت . من عقب تر ایستاده بودم . مردی که در حال چک بابا بود، یهو برگشت سمت من و گفت…
شما نوه اش هست – ؟ فقط شوکه سر تکون دادم نه که بهزاد گفت دختر – شونه سر تکون دادم آره ! میخورم ! ن درسته به نوه اش اما دخترشم متاسفانه دخت … ر شم با دست لرزون، مدارک رو بردم جلو و گفتم باید بستری بشه؟ مرد مجدد نگاهم کرد . چی بگه، اما نگفت . انگار میخواست چی
به بهزاد نگاه کرد و گفت…شما هم نسبت – دارید؟ خواستم بگم نه ! اما بهزاد گفت مرد بلند شد و گفت…بله … ایشون فوت شدن متاسفانه … با این حرف، به من نگاه کرد .دستم هنوز جلو بود ! مدارک هنوز تو دستم بود …پلک زدم . اول همه چ تار شد بعد… سیاه…
ممکن است این رمان در حال ویراستاری باشد یا به دستور مراجع قضایی یا درخواست نویسنده حذف شده باشد.
