دانلود رمان زیر درخت سیب به قلم مهشید حسنی با لینک مستقیم
رمان زیر درخت سیب نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: مهشید حسینی
تعداد صفحات: 658
خلاصه رمان: من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود. فشاری که روی جسم خسته و این روزها روان آشفته اش سنگینی میکند، نفس های یکی در میانش را درد آلودتر و سرفه های خشک کویری اش را بیشتر و سخت تر کرده او اما همچنان میخواهد نشان دهد همه چیز تحت کنترل اش است و پیش روی این درد پر طمع مرگبار هنوز از ظرف تاب و تحملش سر ریز نشده. درد اما تظاهر، قدرت و طاقت را مگر میفهمد؟
قسمتی از متن رمان زیر درخت سیب
یاقوت؟ کاوان میخواد باهات حرف بزنه بیداری دایی جان؟
سر که برایش تکان میدهم گوشی را به گوشم می.چسباند دست راستم درگیر سیر میست که هنوز نصف هم نشده این را وقتی میفهمم که دست بلند کرده ام برای گوشی توسط سروش، مهار می شود. بیش از این نگران کردن کاوان در توان دلم نیست سلام که میکنم صدایم را نمیشناسم گرفته و خراشیده و غم زده است. گور بغض های تازه اشک نشده
حالت چطوره یاقوت جان؟
از سروش با اشاره ی دست آب میخواهم آب گرم چند سرفه میزنم تا صدایم قابل شنیدن باشد اما دهانم بدتر خشک می شود و گلویم بیشتر درد میگیرد. خوبم فقط خستم. هنوز خوابم میاد رسیدی کاوان؟ حال تو چطوره؟ دایی فرهاد اومد دنبالم ماهرو جان نگران نباش. «ماهرو جان را به تقلید از بابا حاجی و بیبی گفته است با لبخند به لیوان آبی که سروش روی میز گذاشته نگاه میکنم و دوباره گوشی اش را که با دست چپ گرفته بودم، به خودش می سپارم. خوبه شیر مردم حواست به داروهات باشه.
فردا اول وقت برو بیمارستانی که دایی فرهاد برات نوبت گرفته خندد و میگوید. حواسم هست نگران نباش ورژن آپدیت شده ی بیبی خنده هایم حالا رها ترند بغضم به گوشهای مچاله شده و راه نفسم را باز کرده است. ياقوت من باید برم مراقب خودت باش سرت رو با دستمال ببند، بهتر میشه! بهت چشم های نیمه بازم را بازتر می کند. او از کجا درباره سردرد من میداند؟ سوءظن نگاهم سروش را نشانه میرود نمیدانم چطور خداحافظی میکنم و کی تماس خاتمه می یابد.
دانلود رایگان رمان زیر درخت سیب اثر مهشید حسنی
دانلود رمان زیر درخت سیب 2.5 مگابایت فرمت PDFپس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد
عضویت در سایت ورود به سایت
