دانلود رمان دلهره به قلم یگانه خودجو صفت با لینک مستقیم

رمان دلهره نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: عاشقانه، غمگین 
نویسنده رمان: یگانه خودجو صفت 
تعداد صفحات: 349

خلاصه رمان: دخترى سرشار از شیطنت و زندگى پسرى مؤمن، متعصب، سخت همچون سنگ چگونه میشود زندگى را ساخت با وجود تمام این تضاد ها؟!.. ببینیم چگونه زندگى محمد و گلرخ در کنار هم رقم میخوره…

قسمتی از متن رمان دلهره 

از کنارم بلند شد و رفت.. همين!.. نگاهى به بچه ها کردم.. محمد راست ميگفت.. تقریبا آششون رو تموم کرده بودن و حالام داشتن آماده ميشدن براى طى کردن ادامه مسير.. همه ذوق و شوقم کور شده بود و دیگه حوصله ادامه دادن نداشتم.. مثلا مى خواستم روى اون رو کم کنم ولى به جاش اون زد و به کل نابودم کرد!.. با خودم گفتم فكرِ بيخود نكنم و جا نزنم!، پس تصميم گرفتم ادامه بدم.. به ظرفِ توى دستم نگاه کردم که حالا دیگه کاملا سرد شده بود..

لبخندِ کجى زدم و بلند شدم و ظرف آش رو با جاش ریختم تو سطل زباله و به سمتِ بچه ها رفتم.. دیگه ذره اى با محمد هم کلام نشدم که هيچ، طرفشم هم نرفتم.. به ایستگاه سوم که رسيدیم همگى احساسِ گرسنگى ميكردن و قرار شد ناهار بخوریم!.. حالا خوبه بقيه یه آش خورده بودن و الان گشنه بودن، منه بيچاره که همونم نخورده بودم و حالا قشنگ دلم داشت ضعف ميرفت.. هر کَس چيزى سفارش داد و مثلِ هميشه شوهراى الكى مثلاً شوهر!.. و زن ذليل، رفتن که دستورات رو اجرا کنن…

اینبار دیگه نميخواستم مُبين براى من ناهار بگيره پس به سمتِ پذیرش رفتم و همبرگر سفارش دادم و تا خواستم بگم نوشابه هم ميخوام، محمد هم کنارم قرار گرفت و گفت همبرگر رو دوتاش کنيد با دو تا نوشابه و دو تا سالاد..یعنى اگه ميگفتم خود درگيرى داشت بيراه نميگفتم!.. هنوز هم از دستش دلخور بودم براى همين پول رو از کيفِ پولم بيرون آوردم تا سهمِ خودم رو حساب کنم که محمد به کل حساب کرد و رفت روى یكى از صندلى ها نشست!..

رمان دلهره

نویسنده : یگانه خودجو صفت

ژانر : عاشقانه، غمگین

ملیت : ایرانی

ویراستار : رمان استور

تعداد صفحه : 349