دانلود رمان شب فیروزه ای به قلم الف_صاد با لینک مستقیم
دانلود رمان شب فیروزه ای نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: الف_صاد
تعداد صفحات: 1466
خلاصه رمان: برای اولین بار توی عمر بیست و دو سه ساله ام، تصمیمگیری را به عهدهی خودم گذاشتهاند. تصمیم سختی که آینده و زندگیام به آن بستگی دارد. مشکل ترین انتخاب عمرم. خواستن یا نخواستن، ماندن یا رفتن؟ جستجو و گشتن بین لایههای احساس و گوشه و کنار قلبم برای یافتن حسی که به گرفتن این تصمیم کمک کند. حسی که به عقل غلبه کند و پیشرو باشد. عقل را قانع و مجاب کند برای عقب نشینی.
قسمتی از متن رمان شب فیروزه ای
به کمکش رفتم دلم میخواست بپرسم بابا چه فکری توی سرش هست؟ برای این مشکل چه چاره ای توی چنته دارد؟ من اما عادت به سکوت داشتم. عادت به دخالت نکردن در امور خانواده خانواده ام من را در حد نظر دادن و مشارکت نمیدانستند. بابا اخمو و عصبی سر سفره نشست. وقتی عصبانی بود میلی به غذا نداشت چند لقمه خورد و عقب کشید. ا…. ان نگاهش کرد و چیزی نخوردی را آهسته یک دست را روی زمین و دست دیگر روی پشتی گذاشت و ایستاد.
یه چرت بزنم زود میخوام برم مغازه زنگ بزن به ناصر بگو زودتر بیاد کارش دارم. زنگ بزنم که چی بشه؟ خب خودش میاد دیگه! تیز و برنده نگاه کرد طوری که مامان سرش را پایین انداخت به همان نگاه بسنده کرد و راه اتاقش را در پیش گرفت. مامان طبق معمول از تحت فشار گذاشتن ناصر دلخور شد. غر زد… يه ساعت رفته پیش زنش زنگ بزنم زهرش کنم؟ آخه درسته؟ اون که همش اون جاست……
راستی نمیشه تا خونه شون آماده میشه همونجا زندگی کنن؟ بدتر از نگاه بابا را مامان نثار من کرد. خودم را جمع کردم و سریع بشقاب بابا را روی بشقاب خودم گذاشتم و به آشپز خانه رفتم تا شب دعا کردم راهی برای مشکل ناصر و سمانه پیدا شود هر راهی جز اتاق ناصر و ماندن خانه ی ما با بازگشت بابا و ناصر منتظر بودم صحبتی کنند، اما هیچی نگفتند. مامان هم چیزی نپرسید. صبح هم توی راه دانشگاه دل دل کردم از بابا سؤال کنم اما چون جلوی من حرفی نشده بود.
دانلود رایگان رمان شب فیروزه ای اثر الف_صاد
دانلود رمان شب فیروزه ای 7.15 مگابایت فرمت PDFپس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد
عضویت در سایت ورود به سایت