دانلود رمان دره رویاهای سرگردان به قلم مائده فلاح با لینک مستقیم
دانلود رمان دره رویاهای سرگردان نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: مائده فلاح
تعداد صفحات: 2105
خلاصه رمان: الناز با سپهر قرار خواستگاری گذاشته و خانواده ها آماده برای عروسی این دو هستن.. آتلیه ای که الناز و دو دوستش شراکتی راه انداختن بخاطر پدر یکی از دوستان الناز، از بین میره.. الناز ناگزیر به خونه عمه اش میره تا هم از مادرشوهر عمه اش نگهداری کنه و هم جای خواب داشته باشه ولی با ورود بهزاد…………
قسمتی از متن رمان دره رویاهای سرگردان
اینکه منطقی نیست بالاخره پدرش یه چیزی باید تو بساطش داشته باشه تا بتونن خسارت تو رو بدن دوست نداشتم این موضوع را به سپهر هم توضیح بدهم سپهر نداره، نه خودش نه باباش اگه داشت من سگ میبستم دم خونه شون تا پولم رو بگیرم هیچ حرفی نزد، سکوتش باعث شد ادامه بدهم یه خونه ی چهل متری درب و داغون دارن که نمیتونم بگم بفروشید و خودتون آواره بشین با اون حال باباش پول پیشی هم که داده بودیم صاحب خونه برداشت برای تعمیر آتلیه و خونه ش تتمهش رو هم میدیم حقوق فاطمه و یه سری خرج دیگه که داریم.
که آرام گفت میخواستم کمی با او مهربان تر باشم که مهلت نداد… پس من آخر هفته میام تهران دنبالت تا به قولی هم که بهم دادی عمل کنی. خودم را روی تخت رها کردم خجالت می کشم از خر شیطون پیاده شو! پچ پچ کردم خونه ی عمهم اصلاً راحت نیستم مزاحمشونم نمیخوام حتی به ساعت اضافه تر بمونم نمیشه بهم قول دادی یادت رفته؟ آخه خواهرت نمیگه این چه دختریه که بلند شده با برادر من اومده خونهم؟ بابا به خدا خودش ده بار گفت عروسمون رو بیار ببینم…
چشمانم را سریع باز و بسته کردم اون گفته من باید بلند شم بیام تازه بابام و احسان بفهمن میکُشن من روا ول کن خب؟
با خنده گفت الان میتونم بگم چه طور و ایستادی شونه هات رو سیخ دادی بالا گردنت رو کج کردی و آماده برای گفتن تو رو خدا سپهر هستی…. بلندتر خندید… چطور شد امشب یه بار بیشتر نگفتی؟ به سقف نگاه کردم
ممکن است این رمان در حال ویراستاری باشد یا به دستور مراجع قضایی یا درخواست نویسنده حذف شده باشد.