دانلود رمان بوسه بر گیسوی یار به قلم شیرین نور نژاد با لینک مستقیم
دانلود رمان بوسه بر گیسوی یار نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، طنز
نویسنده رمان: شیرین نور نژاد
تعداد صفحات: 3815
خلاصه رمان: دو همسایه با دو دنیا و عقیده متفاوت! یه دختر قرتی و باکلاس که زندگیش نظم خاصی داره. و یک پسر لات و ناخلف که کفتربازی یکی از تفریحاتشه. امااا هردو به یه چیزی عقیده دارن. اونم اینکه میتونن اون یکی رو به زانو دربیارن!! و از اون خونه که حق خودشون میدونن فراری بدن . سر کینه و لجبازی باهم ازدواج میکنن. هیچ کدوم قصد کوتاه اومدن ندارن و هر راهی رو میرن تا اون یکی کم بیاره. اما در آخر به جایی میرسه
قسمتی از متن رمان بوسه بر گیسوی یار
ساعت ده صبح است که از فرودگاه بیرون می آییم چرخ چمدانم روی آسفالت کشیده میشود و حس و حال خوبی به قلبم سرازیر میشود هوای صاف و آفتابی و نسبتا خنک وشهر جدید و رنگ و بوی یک زندگی جدید. ته قلبم قیلی ویلی میرود حالا حس بهتری دارم از انصراف و امتحان دوباره
میخواهم نهایت استفاده را از این فرصت ببرم و کـ وکسی مخالف پیشرفتم .نیست دلتنگی هست… احساسات مادرانه
و پدرانه و خواهرانه هست. دور شدن و اذیت شدن هست…
اشک و آه و ناله هم که والله قبل از آمدن بساطش به راه بود اما هدف مهندس شدن است و برای این یکی هیچ مانعی وجود ندارد آخر چه عقل سلیمی چنین رشته و چنین رتبه ای را از دست میدهد؟ با تاکسی دربستی به مقصد مشخص میرویم. دانشگاه صنعتي شريف. به خاطر تجربه ی یک ساله ای که از دانشگاه قبلی دارم کارهای ثبت نام برایم راحت تر پیش میرود. هرچند که دو ساعت علافی روی شاخش است.
وقتى بالاخره برگهی واحدهای انتخابی و روزهایی که کلاس
دارم به دستم میرسد نفس راحتی میکشم و رو به پدری که
پا به پایم آمد لبخند میزنم آخیش بالاخره تموم شد. بابا نگاهی به برگه ی توی دستم می اندازد و میپرسد كلاسات از کی شروع میشه؟ و در همان حین هر دو به تاریخ اولین کلاس در برگه ی انتخاب واحد نگاه میکنیم سه شنبه ساعت ده صبح… یعنی سفردا… بابا سجاد کمی گرفته میگوید می خوای برگردیم پسفردا بیای؟
دانلود رایگان رمان بوسه بر گیسوی یار اثر شیرین نور نژاد
دانلود رمان بوسه بر گیسوی یار 13.02 مگابایت فرمت PDFپس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد
عضویت در سایت ورود به سایت
