دانلود رمان از یک ریشه ایم به قلم لادن صهبایی با لینک مستقیم
رمان از یک ریشه ایم نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: لادن صهبایی
تعداد صفحات: 476
خلاصه رمان: هونام پسر جوان ۲۶ ساله ایست که از بچگی همراه پدر معتادش زندگی کرده و چرخ زندگیشان را چرخانده است. حالا نامزدی به اسم نگار دارد که او را با کلک از پدرش خواستگاری کرده و چیزی جز آرزوی جور کردن پولی برای گرفتن عروسی و راضی کردن خانواده ی نگار در سر ندارد. ولی گذشته مبهم و عجیب هونام پا به پایش می آید. گذشتهای که مهمترین قسمتش حتی برای خودش هم گنگ مانده. هر چند که علاقه ای هم به فهمیدنش ندارد.
قسمتی از متن رمان از یک ریشه ایم
صدایی شبیه آلارم گوشی از دور می آمد. مغزش اما در کش و قوس خواب بود و هوشیاری نمیخواست صدا را تشخیص میداد؛ میدانست که باید بلند شود اما چیزی مانعش بود چند بار به بدنش تکان داد تا از بند خواب رها شود و به سختی چشمانش را نیمه باز کرد ،روشنی اتاق را گرفته بود و صدا از نزدیک تر می آمد. دست کشید زیر تختش شلوارش را گیر آورد و موبایلش را برداشت و انگشت کشید روی علامت هشدار که یعنی بیدار شده؛ اما هنوز گیج بود.
موبایل را روی قفسه ی سینه اش انداخت و کم کم تصاویری که دیده بود توی ذهنش آمد. دوباره همان زن این بار صدایش را میشناخت نرم بود و آرامش خاصی داشت توی ذهنش دنبال صدایی گشت که با آن مقایسه اش کند تنها زن زندگی اش به غیراز نگار، لیلا بود. صدای لیلا را خوب یادش میآمد؛ ملایم ترین صدایش وقتی بود که برایشان قصه میخواند وقتی که جای شخصیت موش زیر باران مانده صدایش را لطیف میکرد ولی بازهم به این لطافت نبود.
کلافه دست کشید روی چشمهایش و خواست از جایش بلند شود که نشد. بدنش سنگین بود. لب تخت نشست و پاهایش را پایین فرستاد. میل عجیبی به دوباره دراز کشیدن داشت انگار که تمام اعضاء بدنش را می کشیدند سمت تخت؛ اما باید بلند میشد. دست گذاشت سر زانویش و خودش را بالا کشید. اتاق برای لحظه ای دور سرش چرخید دست گرفت به پیشانی اش و چشمانش را بست. تصویر زن دوباره پشت پلک هایش آمد خواب دیده بود اما… حس عجیبی داشت.
دانلود رایگان رمان از یک ریشه ایم اثر لادن صهبایی
دانلود رمان از یک ریشه ایم 27 مگابایت فرمت PDFپس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد
عضویت در سایت ورود به سایت