دانلود رمان نانجیب به قلم پروانه قدیمی با لینک مستقیم
رمان نانجیب نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: پروانه قدیمی
تعداد صفحات: 1659
خلاصه رمان: خزان که دختر باهوشیه تمام وقت و تلاشش رو برای کنکور میذاره… کم کم مورد آزارهای شوهرخواهرش قرار میگیره. با اینکه محکم جلوی رفتارها و حرفهای زشت او می ایسته اما شروین ول کن نیست. درست بعد از کنکور که شروین اونو تنها گیر میاره و فکرای شومی داره که با ورود ارباب و پدرش شروین به سزای عملش می رسه همین ماجرا باعث میشه ارباب خزان رو به تهران بیاره و در عمارت خودش جا بده… با ورود خزان به عمارت کم کم رازهایی از گذشته برملا میشه و پای پسر ارباب به اسم کارن در زندگی خزان باز میشه
قسمتی از متن رمان نانجیب
حرفای دیگه ای هم دارم؛ که بعد از شام بهتون میگم..جرات سؤال پرسیدن از ارباب را نداشتم. همین که بدون دغدغه قبول کرد جای شکرش باقی بود. بی آن نگاه بازپرسانه ای که در اول به صورتم انداخت باورم نمیشد به راحتی حرفم را بپذیرد. با هم وارد پذیرایی شدیم و ارباب رو به مادرم گفت – زهرا خانم اگه چیزی برای پذیرایی هست بیارید که من و خزان قراره تخته نرد بازی کنیم هر دو با دیدن لبخند ارباب صورتشان باز شد و پدرم چند قدم پیش آمد و گفت: اگه
ارباب، میوه و مخلفاتی که خواستین رو خریدم… چیزی لازمه برم بخرم؟ ارباب به قسمت بار نگاهی انداخت و ابرویی بالا داد و گفت: این پدر سوخته ها در عرض چند روز چه آفتی زدن به این آب میوه ها من… برو یه آب میوه خوش مزه از پشت ماشین برام بیار ارباب هر وقت زیادی سرخوش بود، باید لبی تر می کرد. عاشق این بود تخته نرد بازی کند و با تقلب هم شده ببرد. به قول خودش در هیچ بازی بازنده نبوده.
با رفتن پدر و مادرم در پی وظایفی که برایشان تعیین کرده بود کنار شومینه ی خاموش نشست و تخته نرد را باز کرد و با چشم به من اشاره کرد بنشینم..ارباب وقتی با تقلب میبری؛ بهت لذتی هم میده؟ قهقهه ای زد و با نگاه پر معنایی به صورتم گفت چرا که نه… من فقط یه بار توی بازی سرنوشت به رقيب باختم… اما توی اون بازی هم تا چند وقت دیگه برنده میشم و رقیبم توی خواب خرگوشی هنوز از اون برد، سرخوشه…
دانلود رایگان رمان نانجیب اثر پروانه قدیمی
دانلود رمان نا نجیب 3.72 مگابایت فرمت PDFپس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد
عضویت در سایت ورود به سایت