دانلود رمان نخ به نخ دود می کنم شب را به قلم مائده فلاح با لینک مستقیم
رمان نه به نخ دود می کنم شب را نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: مائده فلاح
تعداد صفحات: 1955
خلاصه رمان: درست در مراسم شب عقد آرش با دختر دایی اش عکس هایی از ارتباط پنهانی او با یکی از زنان فامیل پخش میشود زنی که برای همه فامیل ممنوعه ست! بعد از این ماجرا برادر بزرگتر آرش-“پیمان” ازش میخواد از اون دختر جدا بشه تا جلوی این رسوایی بزرگ رو بگیره ولی با مخالفت آرش، او با نقشه هایی خواهر کوچکتر آن زن ممنوعه رو وارد بازی احساسی با خودش میکند.
قسمتی از متن رمان نخ به نخ دود می کنم شب را
خط کج فرضی را کامل در هم شکستم تا به سمت جا کفشی بروم. ورودی خانه با یک راهروی تنگ و پَرتی از سالن اصلی !خانه جدا شده بود. تنها عیب بزرگ خانه ی مژگان همین بود آهسته در جاکفشی را باز کردم. سه طبقه بود و دو طبقه ی اول فقط کفش های پاشنه بلند و در رنگ های متفاوت مژگان منظم چیده شده بود. همانطور که لنگه ی درِ جا کفشی دستم بود
نشستم تا طبقه ی پایین را بهتر ببینم. بین کالج و کتانی سفید رنگ من یک کفش مردانه ی در سایز بزرگ به چشم میخورد. کفش را کمی بیرون کشیدم. کفشی مشکی رنگ، واکس خورده و شیکی بود. میشد از جنس کفش و آن واکسی تمیزی که رویش خورده فهمید مردی که داخل اتاق مژگان مشغول استفاده ی بهینه از شبش است وضع مالی روبراهی دارد. اصلاً اگر کفش هم نبود من میتوانستم باز هم بگویم که وضع مالیاش خوب است.
مهمترین مالک مژگان پول بود؛ در هر ارتباطی! چه برای ازدواجش، چه برای رابطه ی موقت چند ماهه نگاه دیگری به کفش انداختم. میشد از کفش سن و سال کسی را هم که داخل اتاق بود فهمید. کفشی نبود که برای مردی سن و سال دار مناسب باشد، بعد از پول سن و سال معقول هم برای مژگان مالک بود. از همان راهی که آمده بودم به عقب برگشتم. باید برمیگشتم و مزاحم عیش مژگان نمیشدم. نمیخواستم مقابل مردی که داخل اتاق بود گله ای کنم.
ممکن است این رمان در حال ویراستاری باشد یا به دستور مراجع قضایی یا درخواست نویسنده حذف شده باشد.