ورود به کانال تلگرام عضویت
تمامی فعالیت های رمان استور جهت نشر آثار فرهنگی مجاز، زیر نظر ساماندهی اداره ارشاد اسلامی کشور و مطابق با قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد

دانلود رمان نیلوفر برای مرداب به قلم مهین عبدی با لینک مستقیم

رمان نیلوفر برای مرداب نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: مهین عبدی 
تعداد صفحات: 617

دانلود رمان نیلوفر برای مرداب

خلاصه رمان: سیگار میان انگشت میانی و اشاره‌ام له‌له می‌زد برای مجدد بوسیدن لب‌هایم و پک زدن محکم‌ من! نگاهم به، دود و عطر و ادکلن‌های در هم ادغام شده عادت کرده بود! این چندمین جشنی بود که می‌گرفتم؟ نمی‌دانم! سیگار بین لب‌های رژ خورده و درشتم فرستادم و از اعماق وجودم پک زدم و دودش را بیرون فرستادم. خفه نشی نیلی؟ تنه‌ای که جلو کشیده بودم را عقب فرستادم و پا روی پا انداختم.  بدون نگاه به یاسی در جواب سوالش، سوال پرسیدم: اون بچه مثبته، همون که بهش می‌خوره حاج‌آقا تقبل الله باشه تو جشن من چی‌کار می‌کنه؟


قسمتی از متن رمان نیلوفر برای مرداب 

با لرزیدن گوشی نامی دستم را خم کرده و صفحه گوشی را مقابل چشمانم گرفتم زنگ میخورد و صدای ویزویز گوشی و ارتعاشش دستم را قلقلک میداد! اما مهم تر از آن تصویر نیم رخ دختر محجبه ای بود که روی صفحه گوشی نامی خود نمایی میکرد فارغ از اتفاقات دقایقی قبل ریشخندی زدم و زیر لب نجوا کردم ای ناکس پس اونی که زیر پات نشسته این دختره ست!

از نیم رخ دختر زیبایی بود ولی چندان سن و سالی نداشت و شاید هجده نوزده ساله بود. تماس قطع شد و من به اسمی که نامی او را رویای من ذخیره کرده بود می اندیشیدم. رویایش بود؟ اگر مورد پسند بابا و مامان نمیشد کار نامی زار بودا هر چند نمیدانستم ارتباطش با این دختر تا چه حد جدی ست؟ اشتباه کردم…با حرف عمه حیران سر چرخانده و نگاهش کردم. دستمال کاغذی در دستش ریش ریش شده بود و هر لحظه قسمتی از آن مقابل پاهایش میریخت….

سر پایین گرفته بود و هر دم قطره ای اشک روی زمین چکه میکرد چه اشتباهی عمه ؟ گفتم و از جا بلند شدم توجه نیوشا هم به عمه جلب شده بود مقابل پاهای عمه دو زانو نشستم صدای ویزویز گوشی نامی جایی از کنار دیوار می آمد. جایی که موبایلش را گذاشته بودم به حامد چند وقتی بود شک کرده بودم اونم الکی از این حساسیتای مزخرف… همینم کار دستم داد… حامد از سر لجبازی میخواد با اون منشیش ازدواج کنه… خودم دستی دستی خودمو بدبخت کردم

رمان نیلوفر برای مرداب
نویسنده : مهین عبدی
ژانر : عاشقانه
ملیت : ایرانی
ویراستار : رمان استور
تعداد صفحه : 617
متاسفانه لینک دانلود رمان نیلوفر برای مرداب قرار نگرفته است.
ممکن است این رمان در حال ویراستاری باشد یا به دستور مراجع قضایی یا درخواست نویسنده حذف شده باشد.

برای ارسال نظر باید وارد شویدlogged in