دانلود رمان رسوخ به قلم مهشید حاجی زاده با لینک مستقیم
رمان رسوخ نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاو
موضوع رمان: عاشقانه، هیجانی
نویسنده رمان: مهشید حاجی زاده
تعداد صفحات: 1627
خلاصه رمان: چشمانش!!! آن چشمانش به تنهایی برای پیکارِ میانِ چند مرد ,هابیل وقابیل شدنِ برادر با برادر,خون وخونریزیِ میان دو طایقه بس بود . آرامشی که در وجودِ این الهه زیبایی بود در هیچ یک از قصرهایش , جزیره هایش زنان و زیبایی های دور و برش نمی یافت. او باید صاحب آن چشمانِ جادو کننده کهربایی رنگ را برای خودش می کرد باید. خدای آن فرشته اگر میخواست انسان هایی را که خالق شان هست از دست من نجات دهد باید آن دختر را به من ببخشد
قسمتی از متن رمان رسوخ
امان از شانس بخت برگشته آن سه نفر که گذاشتن انگشتش بر روی زخم دستش همانا و آخی نابجا و از روی درد همانا.
که عاقبت همان ناله بی جا باعث شد. او از صدمه زدن به همسرش و بی احتاطیه خدمتکارها تبدیل به یک جگوار درنده بشود آماده حمله همیشه همان گونه بود. وقتی که حس میکرد کسی یا چیزی یا هر موجود زنده دیگری به قلمرویش نفوذ یا فکر ضرر زدن داشت سينه ستبر و عضله ای
اش را جلو می داد زاویه سرش کمی به سمت چپ کج مایل می کرد و با یه نگاه خیلی ترسناک و خونخار توام با خون سردی به آن موجود نگاه کرد. بدون هیچ رحمی سه تیر در پای آن سه نفر کاشت و تا به یاد می آورد که تا برای آن سه نفر اشک میریخت که به خاطر او این بلا به سرشان آمده بود. او تهدیدش می کرد که اگر به گریه کردن و بی تابیش خاتمه ندهد اینبار سه تیر در قلبشان خالی میکند به خودش آمد امروز زیادی…
به گذشته فکر می کرد. به گونه ای که از زمان حال غافل می شد. طوری در افکارش غرقبود که یادش نمی آمد. چه زمان است که در ماشین برایش باز شده و چند نفر منتظر خروجش هستند نمیخواست که این جوانان هیکلی بخاطرش مجازات و تنبيه شوند. از اتومبیل گرانقیمت و لوکسی که در آن نشسته بود پیاده شد.
دانلود رایگان رمان رسوخ اثر مهشید حاجی زاده
دانلود رمان رسوخ 3.79 مگابایت فرمت PDFپس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد
عضویت در سایت ورود به سایت