دانلود رمان نذار دنیارو دیوونه کنم به قلم رویا رستمی با لینک مستقیم

رمان نذار دنیارو دیوونه کنم نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: رویا رستمی
تعداد صفحات: 392

خلاصه رمان: می خوام از دختری بنویسم که زیر رگبار نفرت مردیه که گذشتشو این دختر دزدید.دختری که کلفت خونه ی مردی شد  که تا دیروز جرات نداشت حتی تندی کنه …. روزگار تلخ می چرخه اما هنوز یه چیزایی هست ….چیزایی که قراره گرفتار کنه دختری رو که از زور کتک مردی سرد و مغرور لال شد…پایان خوش…پانیذ17 ساله: دختری آروم که قراره شجاع بشه و بلاخره فریاد بکشه…رامبد27 ساله:خشن که به نظر میرسه دوست داشتنی نباشه اما اونم یه جا قراره دلش بلرزه…

قسمتی از متن رمان نذار دنیارو دیوونه کنم 

رامبد متعجب نگاهش کرد و گفت : چی میگی تو؟ خل شدي؟ داره ادا میاره باور کردي؟ محمد نفس عمیقی کشید تا آرام شود اما فایده ایی نداشت . نگاهش زخمی از این بی عاطفگی دوستش را به او دوخت و گفت : انصاف داشته باش مرد ، اسم تورم میشه گذاشت مرد؟ لامصب اون دختر 10 سال از تو کوچکتره ، جاي خواهر نداشتته ، چرا اینکارو باهاش می کنی؟ رامبد با اخم گفت : دوستمی درست….

داداشمی درست اما حق نداري تو زندگی من دخالت کنی . همین که اومدي ممنون . لازم نیست بمونی می تونی بري . بی منطق بودن ریشه دوانده بود در پیکرش؛انگار نه انگار ! محمد با تاسف سرش را تکان داد و گفت : میرم اما این می خوام حالیت بشه اون دختر قدرت تکلمشو از دست داده ، خودمونی ترش اینه که به لطف زهر چشم تو لال شده . . . . بهتر براي اینکه صداشو بشنوي دست هرزتو دیگه روش بلند نکنی ، چون صداش دیگه بالا نمیاد به اصطلاح مرد !

کنایه اش سنگین و غضب آلود بود . اما دل این به قول محمد به اصطلاح مرد سیاه بود . سیاه تر از شب هاي اول قبر !  محمد آخرین نگاه هایش را حواله اش کرد از در اتاقش بیرون زد. رامبد تکیه داد به پنجره و به بیرون خیره شد زیادي تند رفته بود؟ هنوز هم نه در ذهنش جولان می داد . کم بخاطر این دختر از دست رضا کتک نخورده بود . رضایی که تا وقتی پانیذي نبود قربان صدقه اش می رفت و شانه اش تاب نرمی می شد که سواریش شیرین ترین ماشین دنیا بود !

رمان نذار دنیارو دیوونه کنم

نویسنده : رویا رستمی

ژانر : عاشقانه

ملیت : ایرانی

ویراستار : رمان استور

تعداد صفحه : 392