دانلود رمان صبح غروب کرده ام به قلم مژگان قاسمی با لینک مستقیم
رمان صبح غروب کرده ام نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: مژگان قاسمی
تعداد صفحات: 2020
خلاصه رمان: سبحان با ازدواج مخفیانه با دخترعموی خود ریحانه باعث ریشه دار شدن کینه ی قدیمی مادر خود می شود برای تمام کردن این ازدواج دسیسه های مختلف ساخته میشود اما وجود یک نامه…
قسمتی از متن رمان صبح غروب کرده ام
حتی اگر میسوختم در تب داشتنش. حتی اگر بیقرار میشدم از نبودنش ساعت های بی او برایم حکم ساعت های یک زندای منتظر لحظه ی آزادی بود. باید چه میکردم؟ چگونه عمری احترام و حرف شنوی از برادری که حکم پدر داشت را زیر پا میگذاشتم؟ آن هم وقتی نفوذی بزرگی چون مادرم در آن میدان حضور داشت؟ تمام این موانع وقتی سخت میشد که برایم خواب های طلایی از دید خودشان و کابوس سیاه از دید من…
می دیدند و هر از گاهی کنار گوشم لالاییش را میخواندند. قلبم بی مهابا از تصور درگیری هایی که به زودی به وجود می آمد میکوبید. تمرکزم تنها بر روی یک چیز بود به دست آوردن تمام و کمال ریحانه. من آدم زندگی بدون او نبودم. آدم نداشتنش نبودم.من تنها با ریحان ما میشدم. مایی قوی و پر قدرت دمی تازه کردم و با نگاه به درب ساختمان عزمم را برای جنگی بی بازگشت جزم کردم از تصور داشتن تمام و کاملش آن هم برای همیشه نفسم گرم شد.
و خون درون رگ هایم با سرعت بالا شروع به حرکت نمودند. ورودم به سالن همزمان شد با دیدن مادرم. مادری که همیشه و در همه حال حرف حرف خودش بود…و این امر هیچ فرقی بین دخترها و پسر هایش نبود چه سرمدی که به اجبار او تن به زندگی با دختر داییمان را داده بود و چه خواهرهایم که هرکدامشان با اجبار او تن به ازدواج های بدون احساس و علاقه داده بودند …سبحان؟…مادر کی اومدی؟ لبخندی به زور بر لبانم نشاندم. بزرگترین مانع من برای زندگی با ریحان مادرم بود.
ممکن است این رمان در حال ویراستاری باشد یا به دستور مراجع قضایی یا درخواست نویسنده حذف شده باشد.