دانلود رمان آریانا به قلم سلنا شمس با لینک مستقیم
دانلود رمان آریانا نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اربابی
نویسنده رمان: سلنا شمس
تعداد صفحات: 828
خلاصه رمان: ارباب رایا .. شب عروسیش میفهمه فریال مشکل داره و بعد از بهم زدن عروسی بدون توجه به کسی از عمارت خارج میشه و میره خونه باغ که با دیدن آریانا …
قسمتی از متن رمان آریانا
از اتاق خارج شدم و به سمتشون رفتم .. به فرزاد سلام کردم و روی مبل تکی نشستم …نگاهم به دختر بچه توی بغل رایا افتاد .. خیلی دختر ناز و خوشکلی بود .. داشت ناخن های لاک شدش رو به رايا نشون میداد ..رايا هم با لبخند قشنگی بهش نگاه می کرد … نگاهی به ساعت انداختم و بلند شدم تا ببینم نهار چی میشه درست کرد ..درست کرد . با ببخشیدی از کنارشون بلند شدم و رفتم تو آشپزخونه ..یخچال رو باز کردم و نگاه کلی انداختم که رايا وارد آشپزخونه شد : نهار رو سفارش میدم خودم درست می کنم
نه .. نیاز نیس سارینا وارد آشپزخونه شد و دست رایا رو گرفت .. لبخندی بهش زدم که اونم خندید و گفت : لبخندی بهش زدم که اونم خندید و گفت : دایي-جونم-این خانم کیه ؟ آریانا سارینا لبخندی زد و گفت :-اسمش خیلی قشنگه لبخندی زدم که با حرف رايا لبخندم محو شد و با حسی نا معلوم بهش خیره شدم : خودشم قشنگه چشمای رايا قفل چشمام بود و به هم زل زده بودیم که با حرف سارینا اخمای رایا توهم رفتن :دایی .. مامان میترا دیشب گریه می کرد چون تو نیومدی عمارت با تعجب به رایا نگاه کردم که سارینا رو بلند کرد و از آشپزخونه بیرون رفت..
مگه چی شده که رايا عمارت رو ول کرده و امده اینجا .. و بد تر از همه اینا مادرش ناراحته و به خاطر دوری رايا گریه میکنه .. غرق فکر بودم که با شنیدن صدای بحث رايا و رویا از اشپزخونه خارج شدم .. رايا با عصبانیت گفت : نیاز نیس نگرانم باشه .. بزار به فکر عروسش باشه رویا با دلخوری گفت: رايا اون مادرته رایا با خشم فریاد زد : مادرم داره زندگیمو به هم میریزه .. همونطوری که زندگی تورو به هم ریخت .. اما من ساکت نمیشم با تموم شدن حرفش از روی مبل بلند شد و از خونه خارج شد .. رویا گریه می کرد و سارینا با بغض به مادرش خیره بود
دانلود رایگان رمان آریانا اثر سلنا شمس
دانلود رمان آریانا 3.54 مگابایت فرمت PDFپس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد
عضویت در سایت ورود به سایت
