دانلود رمان گرگ و میش به قلم استفانی مه یر با لینک مستقیم
رمان گرگ و میش نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: خون آشامی، تخیلی
نویسنده رمان: استفانی مه یر
تعداد صفحات: 228
خلاصه رمان: ﺍﯾﺰﺑﻼ ﺳﻮﺍﻥ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣﺠﺪّﺩ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﭘﺪﺭﺵ ﻣﯿﺮﻭﺩ ﺗﺎ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﺪ. ﺑﻼ ﺍﺯ ﻓﻨﯿﮑﺲ ﺷﻬﺮﯼ ﮐﻪ ﭘﺪﺭﺵ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻣﺘﻨﻔﺮ ﺍﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﯿﺴﺖ .ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﻼ ﺑﺎ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺁﺷﻨﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮐﻪ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ﺍﺯ ﺣﺪ ﻣﻌﻤﻮﻟﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺍﺷﺨﺎﺹ ﺁﺩﻣﻬﺎﯼ
ﻣﻌﻤﻮﻟﯽ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ ﺑﻼ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﺩﻭﺍﺭﺩ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﯿﻨﻬﺎﯾﺖ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ ﺍﺩﻭﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻫﺸﺪﺍﺭ ﻣﯿﺪﻫﺪ ﮐﻪ ﺍﻭ ﯾﮏ ﺁﻧﺴﺎﻥ ﻣﻌﻤﻮﻟﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﻭﻟﯽ ﺑﻼ ﮔﻮﺵ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ. ﺍﺩﻭﺍﺭﺩ ﻧﯿﺰ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻼ ﺍﺳﺖ . ﻭﻟﯽ ﺍﺩﻭﺍﺭﺩ ﺧﻮﻥ ﺁﺷﺎﻡ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻼﺳﺖ ﺍﺯ ﻣﺰﻩ ﺧﻮﻥ ﺍﻭ ﻧﯿﺰ ﻟﺬﺕ ﻣﯿﺒﺮﺩ ﻭﻟﯽ ﺑﻼ ﺣﺘﺎ ﺑﺎ ﺩﺍﻧﺴﺘﻦ ﺍﯾن ﻣﻮﺿﻮﻉ ﻧﯿﺰ ﺍﺯ ﺍﺩﻭﺍﺭﺩ ﺩﺳﺖ ﻧﻤﯿﮑﺸﺪ ﻭ ﺍﺩﻭﺍﺭﺩ ﻧﯿﺰ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﺯﯾﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺑﻼ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﺧﻮﻥ ﺁﺷﺎﻡ ﮐﻨﺪ…
قسمتی از متن رمان گرگ و میش
نا امید از یافتن خورشید همچنان خود را از چنگ جیکوب بیرون می کشیدم . اما جیکوب دستم را ول کرد . ناگهان به خود لرزید و فریاد زد و بر زمین تیره ی جنگل سقوط کرد . همچنان که با وحشت نگاهش می کردم به خود پیچید . اما او رفته بود و به جایش گرگی قهوه ای مایل به قرمز و بزرگ ، با چشم های مشکی دیده میشد . جیغ زدم ، جیکوبا ، او از من چشم برداشت و رو به ساحل کرد . موهای پشتش سیخ شدند . خرناسی خفیف از میان نیش های نمایانش خارج میشد . مایک دوباره از پشتم فریاد زد بلا قرار کن »
اما به طرفش برنگشتم . به نوری که از ساحل روبرویم می آمد خیره شده بودم . سپس ادوارد از میان درختان بیرون آمد ، پوستش کمی بر افروخته بود و چشمهایش سیاه و خطرناک ، یک دستش را بالا نگه داشت و اشاره کرد که به سمتش بروم . گرگ در کنار من ، شروع به غرش کرد . یک قدم به سمت ادوارد برداشتم ، او خندید و دندانهای تیزش را به نمایش گذاشت ، با صدای خرخر مانندی گفت « بهم اعتماد کن ، قدم دیگری برداشتم . گرگ خودش را بین من و خون آشام انداخت و دندانهایش را به طرف گردن او نشانه رفت . جیغ کشیدم « نه ! » به خودم پیچیدم و از تخت پایین افتادم .
حرکت ناگهانی ام باعث شد که هدفون ، پخش کننده ی سی – دی را از گوشه ی میز بکشند و با سرو صدای زیاد روی کف چوبی بیندازند . چراغ اتاقم هنوز روشن بود . من با لباسهایم روی تخت نشسته بودم و کفش هایم هنوز به پایم بودند . به خودم آمدم و ساعت روی کمدم را برانداز کردم . پنج و نیم صبح بود . نالیدم ، برگشتم و روی صورتم خوابیدم . چکمه هایم را با پا در آوردم . اما وضعم تا مساعد تر از آن بود که دوباره بخواب بروم . دوباره غلت زدم ، به پشت خوابیدم و دکمه های شلوارم را باز کردم .
دانلود رایگان رمان گرگ و میش جلد اول اثر استفانی مه یر
دانلود رمان گرگ و میش 4.33 مگابایت فرمت PDFپس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد
عضویت در سایت ورود به سایت
