دانلود رمان نگار به قلم فرشته حیدری با لینک مستقیم

دانلود رمان نگار نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا 

موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی

نویسنده رمان: فرشته حیدری

تعداد صفحات: 655

خلاصه رمان: نگار دخترکی ساده که قربانی فرهاد می‌شه و به دست ناعدالتی‌های روزگار از کانون گرم خانواده طرد می‌شه و با بچه‌ای چند ماهه آواره ی بی کسی می‌شه. فرهاد مردی لاابالی و خشن و سخت گیر و نگار دختری بی‌گناه ، مظلوم و بی‌پناه

قسمتی از متن رمان نگار 

فرهاد اومد … نگاه مشتاقم را به سمتی که نگاه میکرد انداختم که پدرم را دیدم از ماشین نوید پیاده شد و با کمری خمیده به این طرف خیابان است نزدیک تر که شد بیشتر شدن سفیدی موهایش را دیدم شکسته شدنش را دیدم کمر حمیده اش را دیدم تاب نیاوردم و با عمر بلند بلند گریه کردم که ناگهان ماشین با یک تیک آف از جا کنده شد و من همچنان به عقب نگاه میکردم و گریه ام به هق هق های بلندی تبدیل شده بود که سعی در کنترلش نداشتم یعنی در اصل توانش را نداشتم

که فرهاد مشتی به فرمان ماشین زد و بلند داد زد : فرهاد بسه بسه ببند دهنتو …. ترسیده در دستم را روی دهانم گذاشتم تا صدایم را خفه کنم ولی اشک هایم پایان ناپذیر بود یک ربعی بود که من سعی در خفه کردن هق هق هایم داشتم و فرهاد عصبی رانندگی میکرد انقدر سرعتش زیاد بود که اگر با چیزی برخورد میکردیم قطعا از بین میرفت فکر میکردم به خانه اش میرویم اما با دیدن تابلو رستوران فهمیدم که نه هنوز هق هق میکردم ولی کمتر شده بود که در سمت من باز شد و نگاهم به فرهادی افتاد که با اخم های در هم به من زل زده بود …

دستی روی گونه های خیسم کشیدم و شال مشکی ام را کمی جلوتر اوردم و روی سرم مرتب کردم و پیاده شدم جلوتر از من وارد رستوران شد و من با سری افتاده به دنبالش رفتم … پشت میز دو نفره ای نشست و من روبرویش نشستم ر سرم را پایین انداختم بدون نظر خواستن از من چلوگوشت با مخلفات سفارش داد ناراحت شدم اما طبق معمول به روی خودم نیاوردم بعد از رفتن گارسون گوشی اش را در آورد و طبق معمول با آن مشغول شد صدای خنده های میز کناری آزارم میداد نگاهی به آنها انداختم پنج تا دختر بودند با آرایش غلیظ و وضعی زننده ….

رمان نگار

نویسنده : فرشته حیدری

ژانر : عاشقانه، اجتماعی

ملیت : ایرانی

ویراستار : رمان استور

تعداد صفحه : 655