دانلود رمان هانا عروس شیخ به قلم ساحل با لینک مستقیم
دانلود رمان هانا عروس شیخ نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: ساحل
تعداد صفحات: 455
خلاصه رمان: داستان راجع به یه مولتی میلیاردر مصری به اسم عثمان هست که عاشق خواهر کم سن شریک آمریکائیش میشه . عثمان میخواد هانا رو بدست بیاره به هر قیمتی شده و پدر هانا مخالفه ! اما عثمان مردی که همیشه به هرچی خواسته رسیده … دست به یه کار خطرناک میزنه…
قسمتی از متن رمان هانا عروس شیخ
مرد های خوش تیپی هم داشتن . اما هیچکدوم به خوش تیپی عثمان نبودن زدم عکس بعد ترکه یه سری خانم با لباس سنتی مصری اومد . وسط اونا عثمان نشسته بود گوشی رو به سمت عثمان گرفتمو گفتم…این چه مراسمیه لباس هاشون خیلی قشنگه با دیدن اون عکس یه لحظه چشماش گرد شد ا گوشیو از من گرفت حالتش بی روح شد و گفت… هیچی … چیز مهمی نبود مشکوک نگاهش کردم مشکوک نگاهش کردم و آروم گفتم… ببخشید نمیخواستم فضولی کنم عثمان لبخند کمرنگی زدو گفت ….چیزی نبود …
اقوام بودن … تعطیلات که بیاین مصر میتونی از این لباس ها هم بپوشی…عالیه فکر کنم دوست داشته باشم اینو با صداقت گفتم عثمان لبخند پر رنگ تری زدو گفت… خوبه منم فکر کنم خوشت بیاد خواستم سوال بعدی رو بپرسم که ماشین ایستاد عثمان به بیرون نگاه کردو گفت…خب بانو زیبا … بریم… خندیدم …البته شیخ با این حرف عثمان یه ابرو بالا انداخت و گفت…شیخ ؟ مگه به شما اینو نمیگن چرا اما فکر نمیکردم تو بلد باشی با خجالت خندیدمو گفتم…
لبخند پر از رضایتی زد و گفت… خوبه پس اطلاعات خوبی داری چیا میدونی با این حرف در ماشینو باز کرد و پیاده شد دکمه کتشو بستو دستشو به سمتم دراز کرد بریم ببینم دیگه دست دادم بهشو با کمکش پیاده شدم که یه عکاس اومد جلومون من دقیقا تازه پیاده شده بودمو کنار عثمان بودم که فلش نور عکاسی زده شد صورتمو پشت عثمان مخفی کردمو گفتم…. وای … نگیره عکاس فلش دوم رو زد و صدای مردونه ای گفت… شیخ عثمان شما برای اولین بار با یه همراه اومدین نمیخواین معرفیش کنین ؟ عثمان خیلی جدی و عصبانی گفت…شما دارین همراه منو آزار میدین … عکاسی کافیه .
دانلود رایگان رمان هانا عروس شیخ اثر ساحل
دانلود رمان هانا عروس شیخ 1.16 مگابایت فرمت PDFپس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد
عضویت در سایت ورود به سایت