ورود به کانال تلگرام عضویت
تمامی فعالیت های رمان استور جهت نشر آثار فرهنگی مجاز، زیر نظر ساماندهی اداره ارشاد اسلامی کشور و مطابق با قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد

دانلود رمان دو رگه از جنیفر ال. آرمنتروت با لینک مستقیم

رمان دو رگه نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: بزرگسال، دارک، خون آشامی

نویسنده رمان: جنیفر ال. آرمنتروت

تعداد صفحات: 591

خلاصه رمان: دنیا برای دورگه‌ها جای مهربونی نیست. یا می‌جنگن تا آخرین نفس، یا در سکوت به بردگی فرو می‌رن. الکس آندروس از همون اول تصمیمشو گرفته؛ تسلیم شدن توی قاموسش جایی نداره. نیمه‌انسان، نیمه‌الهی بودنش باعث شده همیشه روی مرز خطر و امید راه بره. Sentinel شدن، تنها هدفیه که بهش معنا می‌ده، حتی وقتی خاطره‌ی مادر از دست‌رفته و زخم دایمون‌ها خواب رو ازش می‌گیره. آیدن، مردی با گذشته‌ای پر از راز، آموزگارشه. ناجی‌ای که حضورش آرامش نمیاره، بلکه قلب الکس رو به آشوب می‌کشه. بینشون دیواری از قانون کشیده شده، اما احساسات راه خودشونو پیدا می‌کنن؛ از نگاه‌های دزدکی تا فاصله‌هایی که هر روز کمتر می‌شن …

قسمتی از متن رمان دو رگه

-کاوننت فرستادت دنبالم؟ یا… ناپدری‌ام؟ ـ کاوننت. نفسم را به آرامی بیرون دادم. ناپدری اصیلم اصلا از دیدنم خوشحال نمی‌شد. ـ حالا برای کاوننت کار می‌کنی؟ ـ من فقط یه سنتینلم (قوی ترین نگهبان‌ها) داییت منو قرض گرفت تا دنبالت بگردم. آیدن مکثی کرد و نگاهش را به پنجره دوخت. ـ خیلی چیزا از وقتی رفتی عوض شده. می‌خواستم بپرسم یک سنتینل در جزیره‌ی محافظت شده‌ی دیتی چکار می‌کند، ولی فکر کردم که به من ربطی ندارد. ـ چی تغییره کرده؟ ـ خب، داییت الان رئیس کاوننته. ـ مارکوس؟ صبر کن… چی؟ دین ناسو چیشد؟ ـ حدود دو سال پیش مرد. ـ آها. تعجب نکردم چون سنش بالا بود. به چیز دیگری فکر نکردم، فقط به ذهنم آمد که الان دایی‌ام دین آندروس است. اوه… قیافه‌ام کمی درهم رفت. خیلی با او صمیمی نبودم،

ولی یادم است، آخرین بار که او را دیدم داشت از نردبان سیاست اصیل‌ها بالا می‌رفت. پس نباید تعجب می‌کردم که حالا آن بالا نشسته است. ـ الکس! به خاطر اجباری که زدم متأسفم. آیدن سکوت میانمان را شکست. ـ نمی‌خواستم خودت رو زخمی کنی. جوابی ندادم. ـ و… بابت مامانت هم متأسفم. همه جا رو دنبالتون گشتیم، ولی دائم جابه جا می‌شدید. خیلی دیر رسیدیم. قلبم گرفت. ـ آره، خیلی دیر… چند دقیقه سکوت، هامر را فرا گرفت. ـ چرا مامانت سه سال پیش جمع کرد و رفت؟ از پشت موهای پراکنده‌ام نگاهی کردم. آیدن نگاهم می‌کرد و منتظر جواب بود. ـ نمی‌دونم. از هفت سالگی، من یک دورگه‌ی درحال آموزش بودم؛ یکی از دورگه‌های به اصطلاح ممتاز. دو گزینه داشتیم: به کاوننت می‌رفتیم یا وارد طبقه‌ی کارگر می‌شدیم.

دورگه‌هایی که خون یک اصیل در آن‌ها جریان داشت و کسی حاضر به تقبل هزینه‌ی آموزششان بود در کاوننت ثبت نام می‌شدند تا به عنوان سنتینل یا گارد خدمت کنند. بقیه‌ی دورگه‌ها خوش شانس نبودند. آنها توسط مسترها (گروهی از اصیل‌ها که در اجبار تخصص داشتند) گردآوری می‌شدند. معجونی به عمل آمده از گل خشخاش و چای که در خون دورگه‌ها متفاوت عمل می‌کرد به آن‌ها داده می‌شد و به جای آنکه این معجون آن‌ها را خسته و خواب‌آلود کند، آن‌ها را مطیع و خالی از اراده و شعور می‌کرد، به گونه‌ای که هیچ گاه نمی‌توانستند فکر کنند. مسترها از سن هفت سالگی یا اصطلاحاً سن خرد، به دورگه‌ها به صورت روزانه این معجون را می‌دادند. آموزشی در کار نبود. آزادی در کار نبود. مسترها مسئول پخش معجون و نظارت بر …

رمان دو رگه
نویسنده : جنیفر ال. آرمنتروت
ژانر : بزرگسال، دارک، خون آشامی
ملیت : خارجی
ویراستار : رمان استور
تعداد صفحه : 591

دانلود رایگان رمان دو رگه اثر جنیفر ال. آرمنتروت

دانلود رمان دو رگه 3.22 مگابایت فرمت PDF
برای دانلود این رمان باید عضو سایت رمان استور باشید

پس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد

عضویت در سایت ورود به سایت

نظرات بسته شده اند