دانلود رمان تاج و تخت قدرت از رینا کنت با لینک مستقیم
رمان تاج و تخت قدرت نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، دارک، مافیایی
نویسنده رمان: رینا کنت
تعداد صفحات: 793
خلاصه رمان: جایی که قدرت با قدرت روبهرو میشه… دنیای مافیا جای سلطنت زنها نیست، ولی من قرار نیست تابع قانونها باشم. این زندگی انتخاب من نبود، بلکه منو انتخاب کرد. وارث چیزی هستم که باید حفظش کنم و نیرویی دارم که نباید از دست بدم. هیچکس توان ایستادن جلومو نداره. اگه شرط رهبری، یه ازدواج برنامهریزیشده باشه، میپذیرمش. اما شوهرم؟ اون گذشتهایه که فکر میکردم دفنش کردم. کایل هانتر؛ مردی که روزی محافظم بود و حالا تهدید اصلی تاج و قدرتمه. مسیر قدرت، از خون و قربانی میگذره و من برای برنده شدن، از هیچچیز دریغ نمیکنم… حتی احساساتم …
قسمتی از متن رمان تاج و تخت قدرت
ولاد تنها عضوی از گروه نخبهست که بهش اعتماد دارم؛ یا بهتر بگم به وفاداريش اعتماد دارم. ددوشکا آوردش و بالا رفت تا بشه اونی که الان هست. مثل من، اونم میخواد اسم ددوشکا رو تو جایگاه قدرت نگه داره. «صبح بخير، ولاد.» «يا وُوا يا ولديا، خانم با اسم مستعار آمریکایی صدام نکن.» با لهجه روسی حرف میزنه ولی نه به سنگینی بقیه تو برادری. «هر چی دلم بخواد صداش میکنم.» غرغری جواب میده. زیاد این کارو میکنه؛ غرغر و نفس کشیدن به عنوان جواب. اخموش زیاده، مخصوصاً وقتی نشون میده چقدر از نیمه آمریکایی من يا نحوه خطاب کردنش خوشش نمیاد. ولاد كلاً آدم اخمو و شدیده که به سربازاش با لحن فقط اطاعت کن دستور میده. ظاهرش هم با شخصیت اخموش جوره. من کوتاه نیستم، ولی اون انقدر قدبلند و پهنه
که هر وقت جلوم وایمیسه دیدمو میبنده. کت شلوارشو پر کرده و ریشش به عامل ترسش اضافه میکنه. «حالا کنار برو ولاد. جلسهای دارم. چشمهای ریز و کم رنگش همون طور میمونه، ولی میاد بین من و در. «دعوت نشدی.» «با این حال چیزی دارم بگم.» «فکر میکنم بهتره حرفاتو پیش خودت نگه داری، خانم.» «حدس بزن چی، ولاد؟ برام مهم نیست تو چی فکر میکنیدختر.» «خانم.» «والد.» نگاه نفوذ ناپذیرشو با نگاه خودم جواب میدم. «نمیخوای تو باشی.» «چرا؟» «چهار پادشاه اونجان.» «هر چی بیشتر، بهتر. همه شون باید اینو بشنون.» غرغر میکنه. «نمیتونی ور رو جلوشون ضعیف کنی. نشونه ضعفه.» «میدونم، و دقیقاً به همین خاطر سعی میکنم جلوشون ناراحتش نکنم، ولی اگه فکر میکنی میذارم اونا ذهنشو مسموم کنن و من فقط
وایسم نگاه کنم، پس رای سوکولوف رو نمیشناسی.» «مسموم کنن؟» «اونا آناستازیا رو میخوان. عمو بهش گفت برای ازدواج آماده شه، و میدونی پشتش کیاست؟ همون چهار پادشاه لعنتی، چون عمو هیچ وقت دلش نمیخواست اون ازدواج کنه. چهره ولاد عوض نمیشه، ولی با لحن یکنواخت میگه: «نه.» «منظورت از نه چیه؟ نمیتونم بذارم مجبورش کنن ازدواج کنه. لعنتی بیست سالشه، بچهست، هنوز دنیا رو نمیفهمه و میخواد درسشو ادامه بده. قبل از اینکه لباس عروس تنش کنن چشماشونو درمیارم.» ولاد از بالا بهم نگاه میکنه، انگار ترکیبی از تحقیر و سرگرمی. «مطمئنم در میاری.» «حتما در میارم، پس اونجا نایست و بهم نگو نه.» «منظورم نه بود، یعنی سرگی مجبورش نمیکنه.» «تو از کجا میدونی وقتی نه تو اونجایی نه من؟» …
دانلود رایگان رمان تاج و تخت قدرت اثر رینا کنت
دانلود رمان تاج و تخت قدرت 2.89 مگابایت فرمت PDFپس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد
عضویت در سایت ورود به سایتآهنگ های پیشنهادی برای شما
نظرات بسته شده اند
