ورود به کانال تلگرام عضویت
تمامی فعالیت های رمان استور جهت نشر آثار فرهنگی مجاز، زیر نظر ساماندهی اداره ارشاد اسلامی کشور و مطابق با قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد

دانلود رمان ستون پنجم از ماهور ابوالفتحی با لینک مستقیم

رمان ستون پنجم نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: عاشقانه، طنز

نویسنده رمان: ماهور ابوالفتحی

تعداد صفحات: 1409

خلاصه رمان: نیاز و راز دوقلوهایی هستن که کنار پدربزرگ و مادربزرگشون بزرگ شدن. یه تصمیم غیرمنتظره از طرف پدربزرگ باعث می‌شه مسیر زندگیشون عوض بشه و راهی تهران بشن؛ جایی که باید با خاله‌شون هم‌خانه بشن. از قضا دوقلویی تو این خانواده یه موضوع عادیه و خاله هم دو پسر دوقلوی شیطون داره! حالا چهار دوقلو با شخصیت‌های متفاوت تو یه خونه، یعنی شروع یه کمدی حسابی …

قسمتی از متن رمان ستون پنجم

نزدیکای خونه تخته اسکیت رو می‌زنم زیر بغلم و می‌خوام زنگ بزنم که در باز می‌شه و خب خب یه سوژه‌ی جدید اینجا می‌بینم که قدش خوبه، موهاش قشنگ و فره و اگه واقعا زیر عینک دودی چشماش قشنگ باشه می‌تونم بهش پیشنهاد بدم که اگه شرایط مالی جور باشه فورا کارو تمام کنه! سرم رو کج می‌کنم‌ و قد و بالاش رو طوری برانداز می‌کنم که معذب می‌شه طفلک و دستپاچه می‌گه: جانم؟ نیشخند می‌زنم و عین یه مرد هیز کثافت می‌گم: جون به چشات، اینجا چیکار داری شانه به سر؟ تای ابرو بالا می‌اندازه و می‌خواد جواب بده که دستم رو بالا می‌گیرم و می‌گم: وايسا! اول عینکت رو بردار اگه قیافت اوکی بود می‌تونی وقت منو بگیری! بهش بر می‌خوره انگار که حق به جانب و عصبی می‌گه: شما از من سوال پرسیدی!

با نیشخندی که حس می‌کنم از دید اون چه قدر نفرت انگیزه می‌گم: نه بهت دستور دادم عینکتو برداری ببینم باب پسندمی یا نه… واقعا وحشت کرده طفلک ازم دور می‌شه و زیر لب می‌گه: روانی… و من اينطور وقت‌ها عین اون دلقکه تو فیلم خارجی ایت می‌خندم! راضی و خوشنود از عاصی کردن آدمی که حتی نمی‌شناسمش دستم رو روی زنگ می‌ذارم و همچنان با ریتم ماشین عروس زنگ می‌زنم که در به ضرب باز می‌شه و مامانی جیغ می‌زنه: بسه بچه سرم رفت. من نه سلامی نه علیکی تخته اسکیتم رو می‌ذارم زیر راه پله و می‌گم: کی بود اون پسر خوشگله که الان رفت بیرون… مامان جون با نیش باز بهم نگاه می‌کنه و با لحن منظور داری میگه: چیه خوشگل بود؟ پسر آقا و با کمالاتیه. یه حالتی پر از نمی‌دونم صورتم رو فرا می‌گیره

و در حالی که زبونم رو تو دهنم می‌چرخونم و لپم رو باهاش سوراخ می‌کنم کمی فکر می‌کنم و بعد می‌گم عینکشو بر نداشت. ظاهرا این حرفم مستقیما می‌زنه توی برجک مامانی و با اخم‌های در هم می‌گه: بدو ساكتو جمع کن. سر تکون می‌دم و نیشخند می‌زنم. اساسا مدل مامانی اینطوریه که هر چیزی تحت عنوان خواستگار شوهر و مذکر براش اولویت به هر چیزی رو داره. یه دفعه به خواستگار اومده بود که اصلا معلوم نبود من یا یا خواهرمو می‌خواد توهین نباشه خیلی هم چاق بود. مامانی اسرار می‌کرد که این آدم خوبه، آدمه، از غذاش ایراد نمی‌گیره که شده این! آخرشم که ما مقاومت کردیم واسش چایی ببریم، چهارتا فحش محلی بهمون داد و گفت نه شما قورباغه‌های دو لنگ خوبین! اگر بخوام پی‌نوشت واستون اضافه کنم …

رمان ستون پنجم
نویسنده : ماهور ابوالفتحی
ژانر : عاشقانه، طنز
ملیت : ایرانی
ویراستار : رمان استور
تعداد صفحه : 1409

دانلود رایگان رمان ستون پنجم اثر ماهور ابوالفتحی

دانلود رمان ستون پنجم 158.22 مگابایت فرمت PDF
برای دانلود این رمان باید عضو سایت رمان استور باشید

پس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد

عضویت در سایت ورود به سایت

نظرات بسته شده اند