ورود به کانال تلگرام عضویت
تمامی فعالیت های رمان استور جهت نشر آثار فرهنگی مجاز، زیر نظر ساماندهی اداره ارشاد اسلامی کشور و مطابق با قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد

دانلود رمان آناشید از مریم عباسقلی با لینک مستقیم

رمان آناشید نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: عاشقانه

نویسنده رمان: مریم عباسقلی

تعداد صفحات: 4122

خلاصه رمان: سرگذشت از جایی شروع می‌شود که آناشید شایگان، دختر کم‌سن، گرفتار رابطه‌ای با امیرحسین کُهبُد، برادر کوچکتر حاج امیرحافظ کُهبُد می‌شود. در حالی‌که نطفه‌ای در رحم دارد، او مانده و مردی که …

قسمتی از متن رمان آناشید

سمت خانه حرکت کرد. چند تقه به در چوبی کنده کاری شده زد و کمی طول کشید تا زهره، یکی از خدمتکارهای خانه به در برسد و آن را باز کند. داخل رفت. مادرش در سالن پذیرایی منتظرش نشسته بود. جلو رفت و به رسم عادت همیشگی‌اش دست او را بوسید. -سلام مادر. بهترید؟فخرالملوک اخم کرد. -وقتی بهتر می‌شم که شیما برگرده حاج امیرحافظ. چه کردی؟ هان؟ با شیما چه کرده بود؟ مثل تمام هفت ماه گذشته صبح مقابل خانه‌ی پدرش رفته بود، به گوشی‌اش زنگ زده بود، پیام داده بود، نیم ساعت یک لنگه پا ایستاد و جواب شیما فقط یک پیام کوتاه و یک کلمه‌ای بود. “طلاق” طلاق می‌خواست، سال‌ها از ازدواجشان گذشته بود و وقتی دکترها آب پاکی را برای هر درمانی روی دستشان ریختند و شیما مطمئن شد که

امیرحافظ هیچ وقت نمی‌تواند بچه دار شود، تصمیمش برای طلاق را قطعی کرد. با حرف مادرش از فکر بیرون آمد.-چی شد حاج امیر؟ حرف زدی باهاش؟ آه کشید و روی مبل مقابل مادرش نشست. روز بدی را گذرانده بود و دوست نداشت با مادرش در مورد شیما حرف بزند. -رفتم جلو در خونه‌ی دایی، نیومد پایین. مادرش تند و تیز گفت: -تو شوهرشی، باید راهشو پیدا کنی! باید دلشو به دست بیاری. شیما هر کسی نیست که بذارم از دستش بدی! برادرزادمه! با حفظ احترام گفت: -می‌گید چی کار کنم مادرجان؟ هفته‌ی دیگه آخرین جلسه‌ی دادگاهه! مادرش عصا به زمین کوبید و صدایش را بلند کرد: – تو شوهرشی از من می‌پرسی چی کار کنم؟ -آره شوهرشم ولی یه شوهر عقیم که شیما نمی‌خوادش! با اجازه را آرام گفت و ایستاد

تا به طبقه‌ی بالا برود که صدای داد فخرالملوک متوقفش کرد. -حاجی، می‌خوای دست رو دست بذاری تا شیما طلاق بگیره؟ تو عقیم نیستی پسرم، خودتم می‌دونی! و زیر گریه زد و میان هق هق گفت: -از وقتی که شیما به دنیا اومد، توی بغل خودمون بزرگ شد. از بچگیش بهش گفتم عروس خودمی، شیما از پوست و گوشت خودمه، راضی‌ام خار به چشمم بره ولی به پای شیما نه. همونقدری که حانیه رو دوست دارم به جدم قسم که شیما رو می‌خوام. مقابل پاهای مادرش روی دو زانو نشست. بوسه بر دستش زد، طاقت دیدن گریه‌های او را نداشت. صدایش در گلویش شکسته بود. بغض مردانه داشت امانش را می‌برید و با خودش فکر می‌کرد که امیرحسین ناخواسته باعث بارداری دختری شده و او که سال‌هاست خواستار فرزند است …

رمان آناشید
نویسنده : مریم عباسقلی
ژانر : عاشقانه
ملیت : ایرانی
ویراستار : رمان استور
تعداد صفحه : 4122

دانلود رایگان رمان آناشید اثر مریم عباسقلی

دانلود رمان آناشید 15.13 مگابایت فرمت PDF
برای دانلود این رمان باید عضو سایت رمان استور باشید

پس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد

عضویت در سایت ورود به سایت

نظرات بسته شده اند