ورود به کانال تلگرام عضویت
تمامی فعالیت های رمان استور جهت نشر آثار فرهنگی مجاز، زیر نظر ساماندهی اداره ارشاد اسلامی کشور و مطابق با قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد

دانلود رمان بن بست نائب از  پریا فروغی با لینک مستقیم

رمان بن بست نائب نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: عاشقانه، هیجانی

نویسنده رمان: پریا فروغی

تعداد صفحات: 1436

خلاصه رمان: «قرارهای یواشکی»؛ از دشمنی بر پشت بام کاهگلی یک بن‌بست قدیمی، تا عشقی که هرگز انتظارش را نمی‌کشید. رمانی سنتی که با خواندن اولین صفحات، در دام آن خواهید افتاد و رهایش نخواهید کرد …

قسمتی از متن رمان بن بست نائب

چند روزی از سکونتمان در اون خونه و اون محل می‌گذشت و من مشغول دوخت و دوز بودم که ننه سركي بداخل اتاقم کشید و با گفتن اینکه همسایه و دخترش اومدن ازم خواست برم پیششون… من صبح‌ها تا ساعت یک می‌رفتم کارگاه، اما عصر نمی‌رفتم و در منزل کار می‌کردم و صدای چرخ خیاطی مانع از آن می‌شد که بدونم دور و برم چخبره… و نفهمیده بودم کی اومدن… چشمی گفتم و ننه رفت. ای بابا… هنوز دو روز از رفتن ما به خونشون نمی‌گذشت. چه زود فکر تلافی افتادن… دست از ادامه کار کشیدم و پس از مرتب کردن سر و وضعم راهی اتاق نشیمن شدم. آن دو مشغول حرف زدن بودند و من پس از گفتن سلام، خیلی خوش اومدین باهاشون دست دادم و تعارف کردم که بشینن. خودم هم روبروی گل تی تی نشستم.

-خیاطی می‌کردی؟ -بله… ببخشید که متوجه اومدنتون نشدم. -خواهش می‌کنم… این ما بودیم که مزاحم کارت شدیم… من خیاطی رو دوس دارم اما وقتش ندارم برم آموزشگاه و اصولی یاد بگیرم… شما وجبی کار می‌کنی یا با الگو؟ لبخند زدم. -هر دو جور… اما بیشتر با الگو و کاغذ خیاطی چون دقیق‌تر می‌شه. -دوره دیدی؟ -آره… دوره چهار ماهه… الانم تو کارگاه خیاطی مدیر آموزشگاهی که پیشش دوره می‌دیدم کار می‌کنم‌… تا وقتی بتونم واس خودم کار کنم… زن همسایه (که بعدها فهمیدم اسمش فرخنده است) گفت : ایشالا خیاطی رو به گل هم یاد بده که تابستونا بیکار نباشه. -انشاء الله… حتما… -دلم می‌خواد اتاقتو ببینم لیلی جان… اگه ایرادی نداره… -چه ایرادی… بریم ببين… اما بعدا نگی چقدر اتاقش شلوغ و در همه…

چون واقعا همه چیز ریخته… -باشه نمی‌گم… فعلا با اجازه… اینو گفت و با من اومد به اتاقم… دم در بهش گفتم: اینم از اتاق من… مردم میگن اینقدر چیز میز ریخته که جای سوزن انداختن نیست من میگم مراقب بات باش که تا دلت بخواد سوزن ریخته… خنده‌ی قشنگی کرد. -چه خوب گفتی… یعنی اینهمه کار ریخته رو سرت؟… -تقريبا… نه که دم عیده همه عجله دارن… بیا بشین اینجا… ناگاه در سمت مجید باز شد و مجید در آستانه در پیداش شد. او دیر از کار برگشته بود و حدود سه بود که غذا خورد و خوابید… خواب آلود با موهایی درهم و زیر پوش آستین دار… گویی اصلا منتظر دیدن گل تی تی نبود و با دیدنش جا خورد. گل تی تی هم همینطور… از جا پرید و متعجب نگاهش کرد. -سلاممم… مجید نگاهش را از او گرفت …

رمان بن بست نائب
نویسنده : پریا فروغی
ژانر : عاشقانه، هیجانی
ملیت : ایرانی
ویراستار : رمان استور
تعداد صفحه : 1436

دانلود رایگان رمان بن بست نائب اثر پریا فروغی

دانلود رمان بن بست نائب 149.33 مگابایت فرمت PDF
برای دانلود این رمان باید عضو سایت رمان استور باشید

پس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد

عضویت در سایت ورود به سایت

نظرات بسته شده اند