دانلود رمان این پادشاهی درهم تنیده از طاهره مافی با لینک مستقیم
رمان این پادشاهی درهم تنیده نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: فانتزی، عاشقانه، اساطیری
نویسنده رمان: طاهره مافی
تعداد صفحات: 562
خلاصه رمان: در سرزمینی که جنها از سوی انسانها طرد شدهاند، الیزه، دختری از تبار جن، با هویتی پنهان در کاخ پایتخت به عنوان خدمتکار روزگار میگذراند؛ بی آنکه کسی بداند وارث تاج و تختی فراموش شده است. در همان زمان، کامران، ولیعهد امپراتوری آردونیا، با پیشگوییهایی روبهروست که نابودی سلطنت را نوید میدهند. سرنوشت آن دو در برخوردی ناگهانی به هم گره میخورد؛ دیداری که شک و شیفتگی را در قلب کامران برمیانگیزد. در دنیایی پر از تبعیض، جادو و خیانت، الیزه برای زنده ماندن میجنگد و کامران برای نجات سرزمینش …
قسمتی از متن رمان این پادشاهی درهم تنیده
الیزه چشمانش را به روی نور صبحگاهی گشود. خود را از تخت بیرون کشید، لباسهایش را به تن کرد، سنجاقها را در موهایش فرو کرد، کفشهایش را به پاکرد. او معمولا بیشتر به ظاهر خود رسیدگی میکرد، اما بیشتر از آنچه قصد داشت خوابیده بود و وقت نداشت کاری بیشتر از کشیدن یک پارچۀ نمناک روی چشمانش انجام دهد. سفارش تکمیل شده امروز باید تحویل داده میشد، و او لباس درخشان را در لایههایی از تور پیچیده بود و بسته را با نخ محکم کرده بود. الیزه در حالیکه به آرامی از پلهها پایین میرفت و پس از روشن کردن آتش در اجاق آشپزخانه، در چوبی سنگین را باز کرد، بسته بزرگ را با دقت در دست گرفت؛ با باز کردن در، فقط با برف تازهای که تا زانوهایش رسیده بود مواجه شد. بدن الیزه تقریبا از ناامیدی خم شد.
چشمانش را محکم بست، نفسی تسلی بخش کشید. نه. او به تخت برنمیگشت. درست است که هنوز کت زمستانی مناسبی نداشت. یا کلاه. یا حتی دستکش. این هم درست بود که اگر همین لحظه به پلهها برگردد، ممکن است بتواند یک ساعت کامل قبل از اینکه به او نیاز باشد بخوابد. اما نه. ستون فقراتش را صاف کرد، بستۀ گران بها را به سینهاش چسباند. امروز، او دستمزدش را دریافت میکرد. الیزه قدم در برف گذاشت. ماه سحرگاه امروز آن قدر بزرگ بود که بیشتر آسمان را پوشانده بود، و نور منعکس شدهاش همه چیز را در درخششی رویایی غرق کرده بود. خورشید، تنها نقطهای در دور دست بود، و خطوطش از میان ابرهای پف کرده میدرخشید. درختان بلند و سفید قدعلم کرده بودند، شاخههایشان سنگین از برف بود.
هنوز صبح زود بود -برف روی مسیرها دست نخورده باقی مانده بود- و دنیا میدرخشید، آن قدر سفید که تقریبا آبی به نظر میرسید. برف آبی، آسمان آبی، ماه آبی، قدر سرد بود، که به نظر میرسید حتی هوا بوی آبی میدهد. الیزه، در حالی که به صدای بادی که از خیابانها میگذشت گوش میداد، بیشتر در ژاکت نازکش جمع شد. مردان برف روب ناگهان ظاهر شدند، گویی با افکارش احضار شده بودند، و او حرکات هماهنگ آنها را تماشا کرد؛ در حالی که بیلها خطوطی از سنگ فرش طلایی را آشکار میکردند، کلاههای قرمز خزدارشان به جلو و عقب تاب میخورد. الیزه سریعا خود را به مسیری که به سرعت در حال پاک شدن بود رساند و برف را از لباسهایش تکاند، پاهایش را روی سنگهای درخشان کوبید. او تا رانهایش خیس شده بود …
دانلود رایگان رمان این پادشاهی درهم تنیده اثر طاهره مافی
دانلود رمان این پادشاهی درهم تنیده 3.41 مگابایت فرمت PDFپس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد
عضویت در سایت ورود به سایت
