دانلود رمان در پناه سایه از زینب عامل با لینک مستقیم
رمان در پناه سایه نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، هیجانی
نویسنده رمان: زینب عامل
تعداد صفحات: 1825
خلاصه رمان: بعد از پخش فیلمی از سایه، دندانپزشک جوان، در فضای مجازی که در آن به سگی زخمی در خیابان کمک میکند، او به همکاری با یک پناهگاه حیوانات دعوت میشود. علاقهی زیاد سایه به این کار، نه تنها بر زندگی شخصی و رابطهاش با نامزدش اثر میگذارد، بلکه باعث آشنایی او با دامپزشکی جوان نیز میشود و …
قسمتی از متن رمان در پناه سایه
حين خارج شدن از اتاق معاینه حواس پرت پاهایم را روی تکه های شکسته ی دو مجسمه گذاشتم و خرد شدنشان زیر پایم باعث شد چشمانم را ببندم و فحشی زیرلب زمزمه کنم. وارد سرویس بهداشتی شدم. جای چنگ گربه روی صورتم خونریزی مختصری داشت، اما سوزش زخم فراتر از حد معمول بود و اشک به چشمم نشانده بود. اشکی که بزرگ و بزرگتر شد و به شکل قطرهای روی زخمم چکید و سوزشش را چند برابر کرد. وقت گریه نبود، حتی با وجود این که میدانستم رابطهام با اشکان به بدترین وضعیت خود رسیده است، حتی با این که میدانستم دعوایی اساسی در خانه به انتظارم است، حتی با وجود این که حس میکردم امیدی برای نجات سگهایی که بخاطرشان خانهی خالهی اشکان را ترک کرده بودم و آنها را کشان کشان
تا اینجا آورده بودم نبود، وقت گریه نبود. بعدا به خودم فرصتی میدادم تا یک دل سیر برای تمام مشکلاتی که یک جا به سمتم هجوم آورده بودند گریه کنم، اما حالا وقتش نبود. صورتم را شستم و با دستمال خشک کردم. زخمم دیگر خون ریزی نداشت، اما قرمزیاش روی گونه ام توی ذوق میزد آن قدر بدبختی داشتم که نگرانی برای گونهام بینشان گم و گور بود. پس بیتوجه خودش و سوزشی که همچنان با من بود از سرویس بهداشتی بیرون آمده و نگاه پر از خصومت چند نفری که داخل اتاق انتظار نشسته بودند و من نوبتشان را گرفته بودم وارد اتاق معاینه شدم، قبل از این که سوالی بپرسم نگاهم به یکی از سگها افتاد که بیجان کنار پایهی فلزی میز معاینه افتاده بود. به سمتش رفتم. نیاز به پرسیدن نبود، از ظاهر سگ و ثابت بودن شکم
و بقیهی اعضای بدنش و چشمانی که بسته بودند مشخص بود که تمام کرده است، اما نمیخواستم باور کنم به همین سادگی همه چیز را باخته بودم. -اون… چ… چش شده؟ دکتر که در حال تزریق آمپول به سگی بود که خودم در آغوشم تا مطب آورده بودم، خونسرد گفت: متأسفانه اون یکی تموم کرده این یکی هم حالش خیلی روبه راه نیست ولی فعلا تا آخر وقت تو مطب نگهش میدارم تا مراقبش باشم. امیدوارم بهتر شه. نگاهش را به اقبال دوخت و با اشارهی سرش به سگی که جانش را بخاطر اهمال کاری خود او از دست داده بود، گفت: بهتره تا بو نگرفته ببریش خاکش کنی. کنترل اعصاب و رفتارم به کل از دست رفته بود. دستانم را مشت کرده و داد زدم: همین؟ فقط همینو داری بگی؟ متاسفانه؟ اگه پشت تلفن مسخره بازی در نمیآوردی …
دانلود رایگان رمان در پناه سایه اثر زینب عامل
دانلود رمان در پناه سایه 248.41 مگابایت فرمت PDFپس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد
عضویت در سایت ورود به سایت
                    
                     
                     
                     
                     
                     
                     
                     
                     