ورود به کانال تلگرام عضویت
تمامی فعالیت های رمان استور جهت نشر آثار فرهنگی مجاز، زیر نظر ساماندهی اداره ارشاد اسلامی کشور و مطابق با قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد

دانلود رمان دلیما (دو جلدی) از نگین حلاف با لینک مستقیم

رمان دلیما نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: روان‌شناختی، عاشقانه، اجتماعی، معمایی

نویسنده رمان: نگین حلاف

تعداد صفحات: 797

خلاصه رمان: دلیما داستان دختری است به نام پیوند که از بیماری نادری به نام آکینتوپسیا رنج می‌برد؛ او حرکت‌ها را نمی‌بیند، گویی زمان برایش ایستاده است. روانشناسان و دانشمندان با آزمایش‌های بی‌رحمانه، بارها او را تا مرز مرگ رسانده‌اند. اکنون، تنها امیدش جراحی خطرناکی است با یک درصد احتمال زنده‌ ماندن. در روزهای آخر عمرش، آشنایی با فردی مرموز همه چیز را زیر و رو می‌کند و مسیر زندگی پیوند را به‌سوی سرنوشتی پیش‌بینی‌ ناپذیر می‌برد …

قسمتی از متن رمان دلیما

آن خاطره‌ي دردناك، مانند روز برایم روشن است. نه سال بیش نداشتم و به همراه پدر و مادرم، در پشت ماشین سمندمان نشسته بودم و از پنجره‌ي ماشین، به سرسبزي و زیبایی طبیعت کنار جاده نگاه می‌کردم. مقصدمان ماسوله بود. شهري در استان گیلان که جزو کم جمعیت ترین شهرهاي ایران است. قدمتی طولانی مدت دارد و مادرم، کودکی‌اش را در آن جا گذرانده است. حالت پلکانی خانه‌هایش و بوي گل در جاي جاي شهرش، حسابی حالم را جا می‌آورد. براي بار سوم بود که به آن جا می‌رفتم. ماسوله را دوست داشتم، همان طور که نگاه‌هاي گاه و بی‌گاه و عاشقانه‌ي پدر و مادرم را دوست داشتم. هنوز صداي بوق تریلی مقابل‌مان در سرم زوزه می‌کشد. آژیرهاي پلیس و اورژانس، بیشتر از لالایی‌هاي مادرم در یادم مانده است.

وقتی که پس از سال‌ها عکس سمندمان را نشانم دادند، بخش جلویی‌اش خرد و خاکشیر شده بود. انفجار موتورش در یادم بود، حتی درد بیش از حد سرم در آن زمان، مانعی براي یادآوري آن‌ها نمی‌شد. بخش گیج‌گاه مغزم به شکل شدیدي آسیب دیده بود. جمجمه‌ام از سه جا شکسته بود و دکترها نمی‌دانستند چه طور هنوز زنده‌ام. پس از دو ماه در کما بودن، بالاخره دنیاي اطرافم را دیدم، با این تفاوت که تمام حرکات آدم‌ها، برایم تبدیل به یک فریم سینما شده بود. نمی‌توانستم درست راه بروم، رگ‌هاي عصبی نقطه به نقطه‌ی بدنم، گویی از شوك وارد شده در خواب به سر می‌بردند. پس از دو ماه تمرین و روي تردمیل، توان راه رفتن را به دست آوردم؛ اما این مشکل اصلی‌ام نبود. تا سه ماه توان صحبت کردن را نداشتم، بنابراین دکترها مشکل اصلی‌ام

را در نمی‌یافتند. با دیدن یکی از آن‌ها مدام به چشمانم اشاره می‌کردم، با حرکات دستم به آن‌ها می‌فهماندم که بینایی‌ام مانند قبل نیست ولی کسی متوجه‌ي نقص آن نمی‌شد. چراغ قوه در چشمم می‌زدند؛ ده‌ها بار اسکن مغزي‌ام را گرفته بودند. متوجه‌ي اشکالی در کار می‌شدند؛ اما دانش کافی براي درك آن را نداشتند. تا آن که یک دکتر مغز و اعصاب چهل و هشت ساله، تحصیل کرده در لندن انگلستان، عکس‌هاي مغزم را پشت عینک استکانی‌اش بررسی کرد و نام بیماري‌ام را به زبان آورد. در آن سن حتی نامش را هم به سختی تلفظ می‌کردم. هرچند که درمانی نبود، فقط نامش را می‌دانستند ولی علاج آن را نه*** ! قطرات باران، تن خود را با نهایت قوا بر پنجره‌هاي تیمارستان می‌کوبیدند. رعد و برق نعره می‌کشید و نورش …

رمان دلیما
نویسنده : نگین حلاف
ژانر : روان‌شناختی، عاشقانه، اجتماعی، معمایی
ملیت : ایرانی
ویراستار : رمان استور
تعداد صفحه : 797

دانلود رایگان رمان دلیما اثر نگین حلاف

دانلود رمان دلیما 4.13 مگابایت فرمت PDF
برای دانلود این رمان باید عضو سایت رمان استور باشید

پس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد

عضویت در سایت ورود به سایت

نظرات بسته شده اند