دانلود رمان فرای من از صاحبه پور رمضانعلی با لینک مستقیم
رمان فرای من نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، تخیلی
نویسنده رمان: صاحبه پور رمضانعلی
تعداد صفحات: 220
خلاصه رمان: امیرحسین، دانشجوی پزشکی با ذهنی کنجکاو، بعد از تجربهای ترسناک تصمیم میگیره رازهای دنیای ماورایی رو کشف کنه. اما چیزی که نمیدونه اینه که بعضی درها وقتی باز بشن، دیگه بسته نمیشن. یک اشتباه، یک دعوت ناخواسته… و حالا او باید در جهنمی که خودش ساخته، برای نجاتش بجنگه …
قسمتی از متن رمان فرای من
به مقصدی بیهدف میرانم نه پیشنهاد محمد را برای بیرون رفتن قبول کردهام و نه حوصلهای برای مطالعه در خانه داشتم. به خود که میآیم در مسیر بیرون شهر در حال رانندگیام. یکباره تمام اتفاقات شب قبل نوار فیلمی در جلوی چشمهایم میشود. نباید بترسم، چرا که میدانم آنها از ترس تغذیه میکنند. آنها! بهترین اسم برای ندیدهها، اما شناختههای ذهنم. البته نه، دیشب به دیدن یک نوعشان چشمم روشن شد. دروغ چرا، من بعد از داستان زیرزمین تمرینهای زیادی انجام میدادم تا به آرامش برسم؛ اما بیشتر از همه چاکراه ششم نظرم را جلب میکرد. اجنا، چاکرای چشم سوم. که من را به شهود، ادراک درونی، قوه تصور و قدرت آگاهی برساند. اما حالا میبینم انگار قبل از آماده شدن برای هر آنچه میخواستم فقط چشم سوم
را تحریک کردهام. و طبق شنیدههایی که سندیتی به آن شکل ندارد، به جای روشنی چیزی تا سقوطم در تاریکی نمانده. باید تمامش کنم! درست در همین جا که ایستادهام و میدانم این مسیر میتواند هر چیزی در خود داشته باشد جز آرامش. نه برای هر کسی، برای من که خود استاد خودم شدم و این فرا گرفتن در خفا کار دستتم داد. سعی میکنم کمی ذهنم را از این موضوع دور کنم و در همین حین چشمم به تک درختی در جاده میافتد. هر چقدر جلوتر میروم او دورتر میشود! تعجب میکنم و میخواهم ماشین را نگه دارم که میبینم نمیشود. به اطرافم نگاه میکنم و دوباره به درخت. ماشین به جای جلو رفتن عقب میرود. تمام مسیر آمده را به عقب میروم. پایم را روی پدال ترمز فشار میدهم اما سفت شده. کسی در اتاقک ماشین
ممتد و پشت هم نفس میکشد. دیگر برایم مهم نیست از جاده نگاهم را بگیرم وقتی حتى كنترلش از دستم خارج شده. به پشت برمیگردم و کسی را نمیبینم. دوباره به روبه رو نگاه میکنم و همین لحظه ماشینی از کنارم در جاده باریک و دو طرفه رد میشود و راننده دستش را در هوا تکان میدهد صدای «تور بوستی؟» گفتنش را از شیشه نیمه پایین ماشین میشنوم. دوباره صدای نفس زدن بلند میشود، کر کننده و تهوع آور. به پشت بر میگردم و سایهای سیاه با سرعتی همچون باد از جلوی چشمم رد میشود و همین لحظه چیزی مچ دستم را میفشارد و قبل از این که بتوانم حتی ببینمش از جاده منحرف میشوم و بالآخره ماشین میایستد. نفس نفس میزنم و کم کم این نفس زدن هیستریک می شود و تبدیل به فریاد. مشتهای پی در پیام …
دانلود رایگان رمان فرای من اثر صاحبه پور رمضانعلی
دانلود رمان فرای من 26.34 مگابایت فرمت PDFپس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد
عضویت در سایت ورود به سایت