دانلود رمان احتمال صفر امکان از مریم محرمی با لینک مستقیم
رمان احتمال صفر امکان نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، معمایی
نویسنده رمان: مریم محرمی
تعداد صفحات: 1083
خلاصه رمان: ملودی، دختری یگانه از خانوادهی آذرفر، با قلبی مهربان و ذهنی تیزبین، در مسیر زندگی آرامش داشت؛ تا این که استاد معراج رادمنش پا به دانشگاهش گذاشت. حضور او حوادثی را رقم زد که نه تنها ملودی را به بازی عشق کشاند، بلکه رازهای پنهان گذشته را آشکار کرد؛ رازهایی که راه رسیدن به عشق را به عددی نزدیک صفر بدل میکند …
قسمتی از متن رمان احتمال صفر امکان
-خانم آذرفر! یک لحظه واستید. با حرص ایستادم و برای تمرکز حواس و کنترل خشم چشمانم را محکم فشردم، صدای نفس عمیق کشیدن الهام نیز زیر گوشم همزمان شنیده شد. به سمت صدای منحوسش برگشتم، الهام نیز بعد از چند ثانیه مکث، عمل مرا تکرار کرد. -بفرما! امرتون؟! لحن صدایم گزنده به نظر آمد، حتی از جانب خودم! با آن قیافهی چندش و صورتی که زیر بار پشم محصور شده بود، سر تا پایم را با دقت از نظر گذراند. حرامت باشد! مگر نمیگویند: “فقط نگاه اوله که حلاله!” -عذر میخوام خانم، مانتوتون مناسب دانشگاه نیست، خیلی کوتاهه قبل از اینکه من منفجر شده و هیکل نحسش را به گند بکشانم، الهام پیشدستی کرده با عجله پاسخ داد: آقای معماریان! ایراد بنی اسراییل میگیرین. همین الانشم سر بگردونید،
دخترای دیگه مانتوی کوتاه ترم پوشیدن. چشمان ریز زشتش به سمت الهام چرخید و با خشم جواب داد: از کجا میدونی خانوم به اونها هم تذکر نداده باشم؟ نتوانستم جلوی تیزی زبانم را بگیرم، هر چند به محرومیت و یا گرفتن تعهد از من برسد: الان جو دانشگاهتون به خاطر مانتوی من منحرف به ضد اخلاقیات شده؟ رو به من صدایش مجدد به نرمی نشست: نفرمایید خانوم. این چه حرفیه، من فقط وظیفهم رو انجام میدم، مامورم و معذور. -الان بیام تعهد بدم، وظیفه تو درست انجام دادی دیگه، دست از سر ما بر میداری؟! مامور معذور! لبهای الهام برای جلوگیری از خندیدن به دلیل لحن پر تمسخر من با فشار روی هم میرقصید. چشمان ریز معماریان هم از حرص کمی بازتر و مشخصتر شده بود، کمی بعد به فاصلهای
دورتر از ما بالا رفت و سریع لب زد: نه خیر لازم به تعهد نیست، بفرمایید. انشالله دیگه از این دست پوشش نداشته باشید. بدون ایستادن برای گرفتن جوابی از من سریع چرخید و به سمت اتاق حراست قدم برداشت. همراه با الهام که برگشتیم، دو عضو چسبیده به هم را در فاصلهای نه چندان دور از خودمان دیدیم، با کنجکاوی و دقت ما را میپاییدند. خب، پس دلیل زود سر هم آوردن قضیه از جانب معماریان معلوم شد! از اول هم مشخص بود تایم طولانی قصد وراجی دارد، ولی با پیدا شدن سر و کلهی حسن و آرش از خیر ماجرا گذشته بود. نمیدانم حسن چه آتویی از او داشت که در برابرش زود کوتاه میآمد. دو دوست عزیز به سمت ما آمده و فاصله را کم کردند. صدای اعتراضی حسن بلند شد: چی گفت مرتیکه اول صبحی؟! …
دانلود رایگان رمان احتمال صفر امکان اثر مریم محرمی
دانلود رمان احتمال صفر امکان 4.54 مگابایت فرمت PDFپس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد
عضویت در سایت ورود به سایت