ورود به کانال تلگرام عضویت
تمامی فعالیت های رمان استور جهت نشر آثار فرهنگی مجاز، زیر نظر ساماندهی اداره ارشاد اسلامی کشور و مطابق با قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد

دانلود رمان جنون مبهم از سپیده شهريور با لینک مستقیم

رمان جنون مبهم نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: عاشقانه، بزرگسال

نویسنده رمان: سپیده شهريور

تعداد صفحات: 611

خلاصه رمان: زندگی برفین تنها در کنار پدرش جریان دارد. او سال‌هاست دل در گروی آذرخش، پسرعمویش دارد، کسی که قرار بوده همسر آینده‌اش باشد. اما آذرخش هیچ علاقه‌ای به او نشان نمی‌دهد، تا اینکه آرام‌ آرام زیبایی‌ها و خصوصیات برفین برایش آشکار می‌شود …

قسمتی از متن رمان جنون مبهم

به سمت اتاق آذرخش پا تند کردم. بدون در زدن یک دفعه‌ای وارد اتاقش شدم. با خنده‌ی مرموزی روی تختش نشسته بود. مکس که روی زمین کنار پاش نشسته بود پرید سمتم. تندی بغلش کردم و همه جاشو وارسی کردم. موهاش رو به قدری زشت و کوتاه بلند زده بود که صورتش از ریخت افتاده بود. سریع صدامو بالا بردم و گفتم: به چه حقی باهاش اینکار رو کردی؟ خنده‌ای از سر بدجنسی کرد و گفت: دوست دارم. تلافی این مدتی که اذیتم کردی. تا تو باشی پا رو دمم نذاری. برای اولین بار جوابش رو دادم: دم؟ دم تو که همه جا وله جمعش کن زیر پای کسی نره. با یک خیز بلند پرید سمتم که جیغی از سر ترس کشیدم. از جیغم مکس هم ترسید. تندی پریدم تو سالن. آذرخش هم دنبالم میومد. پشت سر هم می‌گفت: صبر کن نشونت بدم دمم کجاس که

پای تو میره روش. با جیغ جیغ توی سالن می‌چرخیدم. عمو و زن عمو هم از آشپزخونه اومدن بیرون و با تعجب به ما نگاه می‌کردن. سریع پشت عمو قایم شدم. عمو با حیرت به منو آذرخش نگاه می‌کرد که دورشون می‌چرخیدیم. عمو دستاشو باز کرد که من پشتش قرار بگیرم. آذرخش هم مجبوری وایساد. بابا با عصبانیت گفت: چی شده؟ چرا افتادید به جون هم؟ قبل آذرخش من سریع گفتم: عمو ببین چی کار کرده با مکس موهاشو برداشته قیچی کرده. عمو با دیدن مکس که توی بغلم مچاله شده بود گفت: اول بذارش زمین سگ زبون بسته رو. از ترس تو خودش مچاله شده. چیزی ازش معلوم نیست. محکم‌تر گرفتمش و گفتم: اصلا. ایندفعه لابد می‌خواد دست و پاشو قطع کنه. عمو خنده‌ای کرد و گفت: کاری نمی‌کنه بذارش زمین.

هم دست به سینه با پوزخند منو نگاه می‌کرد. گذاشتمش زمین که خودش باز هم چسبید به پاهام. زن عمو که تونسته بود تازه صورتش رو ببینه خندش گرفت عمو هم دست کمی از زن عمو نداشت. با ناراحتی گفتم: عمو نمی‌خوای به پسر دهاتیت چیزی بگی. آذرخش اخمی کرد و انگشتش رو به تهدید تکون داد و گفت: مواظب حرف زدنت باش. سینه‌ام رو جلو دادم و گفتم: نباشم چی می‌شه؟ آذرخش قدمی جلو اومد. خواست حرفی بزنه که عمو گفت: آذرخش بسه اینکارا از تو بعیده. بچه شدی؟ آذرخش نیشخندی زد و گفت: نه بچه نشدم. دارم بچه ادب می‌کنم. عمو اخمی کرد و گفت: درست صحبت کن آذرخش. برای چی موهای سگشو کوتاه کردی. آذرخش پر رو تر از قبل گفت: بالاخره یه جوری باید زبون این عروس …

رمان جنون مبهم
نویسنده : سپیده شهريور
ژانر : عاشقانه، بزرگسال
ملیت : ایرانی
ویراستار : رمان استور
تعداد صفحه : 611

دانلود رایگان رمان جنون مبهم اثر سپیده شهريور

دانلود رمان جنون مبهم 3.23 مگابایت فرمت PDF
برای دانلود این رمان باید عضو سایت رمان استور باشید

پس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد

عضویت در سایت ورود به سایت

نظرات بسته شده اند