ورود به کانال تلگرام عضویت
تمامی فعالیت های رمان استور جهت نشر آثار فرهنگی مجاز، زیر نظر ساماندهی اداره ارشاد اسلامی کشور و مطابق با قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد

دانلود رمان حریص از مژگان فخار با لینک مستقیم

رمان حریص نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: عاشقانه، بزرگسال

نویسنده رمان: مژگان فخار

تعداد صفحات: 248

خلاصه رمان: بیا و تماشا کن که چطور بی‌پروا به دنبال خواسته‌هایم می‌روم. زمان می‌گذرد و من غرق در آرزوهایم هستم. هر لحظه دل‌آشفته و هشیار، در جست‌وجوی سرنوشتی عجیب که با گذشته‌ام، با زندگی مردی که کنارم بوده و با بازی‌های روزگار درهم تنیده شده است …

قسمتی از متن رمان حریص

به سمت سونیا زمزمه می‌کنم: چند تا بچه داره؟ نگاه خاصی میکنه. -سه تا، همشون خارجن. -زنش چی؟ -فوت کرده. خیره می‌شم به ایرج و لبخندم طویل‌تر می‌شه. ساعت حوالی نیمه شب بود که من و سونیا قصد رفتن می‌کنیم و تیرداد هم کتشو می‌پوشه تا برسونتمون‌. -کجا آقای معین؟ -دیر وقته خانم‌ها هم خسته شدن. -تو که خسته نشدی جوون. تیرداد لبخندی می‌زنه. -نه این چه حرفیه. -بمون زوده برا رفتن. نگاهی به من می‌کند. -البته اگه دختر خانم‌ها هم افتخار می‌دادن و می‌موندن عالی بود اما حالا که خسته هستن راننده‌م رو برا رسوندنشون خبر می‌کنم. -نه آقای سپاهان، مزاحم نمی‌شیم. با صدا کردن فردی به نام نریمان مردی تقریبا همسن تیرداد به کنار جمعمون میاد و قرار می‌شه ما رو برسونه. -خوشحال می‌شم دوباره

ببینمتون خانم‌ها. من و سونیا لبخندی می‌زنیم. تیرداد تا کنار ماشین همراهمون میاد: مراقب خودت باش سونیا. شما هم اینقدر زود با هر کی جور نشو. با این حرف تیرداد، پوزخندی می‌زنم که از چشم‌هاش دور نمی‌مونه. جوابی نمی‌دم و زودتر از سونیا به داخل بنز مشکی می‌رم و بعد مدتی سونیا هم به داخل میاد. -دیدی چه جوری نگاهت می کرد؟؟ همش حواسش به تو بود. به روی خودم نمیارم و با حالتی که انگار چیزی از حرف‌های سونیا متوجه نمی‌شدم، می‌گم: کی؟ چی می‌گی؟ -ایرج خان دیگه، همش رو تو زوم بود. حرفی نمی‌زنم و دوباره ادامه می‌ده. -وای خیلی خوش به حالت می‌شه، منتها یکم سنتون بهم نمی‌خوره، تو بیست و دو سالته و اون پنجاه و شش. -چی میگی سونیا. -من تو رو نشناسم به درد لای جرز می‌خورم،

می‌دونم چی تو فکرته، ایرج خان می‌شه کیس جدیدت، کی بهتر از اون. پنجاه و شش سالش بود، یعنی شش سال بزرگتر از بابا. اصلا چه ربطی به سن داره، هنوز خیلی به نقشه‌های بزرگم مونده، نباید پیش سونیا هم لو بدم، باید طوری رفتار کنم که فقط کار برام مهمه‌. -به نظرت ممکنه منو استخدام کنه! -چی؟ -خب من کار می‌خوام. -شک نکن، استخدامی، بدجور چشمش تو رو گرفته. -پس یه قرار بذاریم قبل رفتنش. یه هفته تا رفتش مونده، کارتشم که بهمون داده، خودت زنگ بزنی بهتره. -من زنگ بزنم؟ -خوشحال میشه‌ها. چشمکی می‌زنه و من آدرس خونمون رو به راننده که نریمان نامی بود، می‌دم. با رسیدنم دم خونه از سونیا خداحافظی می‌کنم. تمام لامپ‌های خونه خاموش بودن، مامان و بابا خواب بودن. لامپ اتاقم رو خاموش می‌کنم …

رمان حریص (ارباب حریص من)
نویسنده : مژگان فخار
ژانر : عاشقانه، بزرگسال
ملیت : ایرانی
ویراستار : رمان استور
تعداد صفحه : 248

دانلود رایگان رمان حریص (ارباب حریص من) اثر مژگان فخار

دانلود رمان حریص 3.92 مگابایت فرمت PDF
برای دانلود این رمان باید عضو سایت رمان استور باشید

پس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد

عضویت در سایت ورود به سایت

نظرات بسته شده اند