دانلود رمان جانان از الهه آتش با لینک مستقیم
رمان جانان نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: الهه آتش
تعداد صفحات: 3792
خلاصه رمان: تصادف سهمگین در هفدهسالگی، همه چیز را برای جانان تغییر داد. او زخمی و بیچهره، در بیمارستان به زندگی بازگشت اما در ذهنش فقط یک حقیقت تکرار میشد: مادر و برادرش مقصرند. پزشکی قانونی، پیکر نیمسوختهی دختری ناشناس را به خانواده تحویل داد و آنها گمان کردند جانان دیگر وجود ندارد. در سکوت بیمارستان، یکی از پزشکان، سرپرستی جانان را پذیرفت و با جراحیهای متعدد، صورت جدیدی به او بخشید. حالا پس از هفت، هشت سال، جانان با چهرهای متفاوت، دوباره در برابر برادرش قرار گرفته است؛ برادری که هیچ نشانی از گذشته در نگاهش پیدا نمیکند. در دل جانان اما تنها چیزی که زنده است، آتش انتقام است …
قسمتی از متن رمان جانان
روزهایش میگذشت، آن هم با فکر به خانواده. به مادرش، به برادرش که بسیار دوستش داشت و وابستهاش بود و الان باورش نمیشد که او هم بعد از گذشت یک ماه و خوردهای هیچ خبری از او نگرفته. از پنجره خیره آسمان صاف و پرندههایی بود هر چند لحظه میان آبی آسمان پیدایشان میشد و پرواز غرور آمیزشان را به رخ او میکشیدند . نگاهش به آسمان بود که در اطاقش باز شد و سر او به سمت در چرخید و چشمان خندان دکتر کوکبی را دید، آن هم با بغلی از کتاب. _ببین بابا برات چی آورده. چند تا کتاب برات آوردم بخونی که حوصلهات سر نره میدونم تنهایی حوصله بره کتابها را روی تخت جلوی دستان او گذاشت. _نگا این دو تا علمیه، این یکی در رابطه با روانشناسیه این یکی هم کتاب شعره ماله حمید مصدقه،
شعراشو بخون قشنگن این دو تا آخری هم رمان خارجيه. تولستوی. دستی به موهای کمی جو گندمیاش کشید. ببخش منو، نمیدونستم کتاب چی میخونی راستش اصلا نمیدونستم به کتاب خوندن علاقه داری یا نه همه اینا رو از کتابخونهام جدا کردم آوردم. جانان نگاهی به کتابهای جلو دستش انداخت و ثانیه بعد نگاهش را سمت دکتر کوکبی کشاند و نگاه قدردانش را به او داد. اگر دکتر کوکبی نبود مطمئنا کار او به تیمارستان کشیده میشد. در این یک ماه و خوردهای بر عکس خانوادهاش، دکتر کوکبی لحظهای نبود که او را فراموش کند و به او سر نزند و یا نگران سلامتیاش نباشد. دکتر کوکی باز لبخند پدرانهاش را وسعت داد. ای کاش صبایش زنده بود. ای کاش همسر مهربانش بود. همسری که تنها توانست چهار ماه دوری
دخترش را طاقت بیاورد و در خواب با یک سکته قلبی به دخترش پیوسته بود. _لازم به تشکر نیست. تو مثل صبای منی دخترمو میگم. منم یه دختر داشتم مثل تو، به خوشگلی تو. با همین رنگ چشا، با همین نگاه. نفس عمیقی کشید و جانان به وضوح لانه کردن توده خاری را میان گلوی دکتر کوکبی حس کرد. تودهای که نگاه به غم نشسته دکتر کوکبی را میلرزاند و صدایش را خش میانداخت. نگاه رنگ غم گرفته او را دید و ناراحت و ناخوداگاه دستش را جلو برد و دست سرد او را گرفت و فشرد. دکتر کوکبی نگاهی به دست کوچک او انداخت و لبخند تلخش وسیعتر شد. یک ساله بچهام ندیدم. صبام و ندیدم یک ساله تنها همدمم شده یه سنگ سرد و سیاه که اسم صبام و روش نوشته و هنوز بعد از یک سال باورم نکردم اونجا شده …
دانلود رایگان رمان جانان اثر الهه آتش
دانلود رمان جانان 8.78 مگابایت فرمت PDFپس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد
عضویت در سایت ورود به سایت